یادداشت گلرخ ایرایی از زندان اوین برای «‎عباس دریس»



یک‌بار، جنگ زدگی کافی‌ست تا کل زندگی انسان تباه شود و خواب‌هایش بوی باروت بگیرد. آثار جنگ هنوز در شهرهای مرزی باقی‌ست و پیکر مردمان آن نواحی هنوز از ترکش‌های جنگ تیر می‌کشد. برای برخی‌مان شاید همین جنگ خاطره‌ای باشد از روایت‌هایی ‏که شنیده‌ایم یا آنچه در قاب تصویری دیده‌ بودیم.

عباس دریس مردی که جنگ کودکی‌اش را تباه کرده بود، از پشت دیوارهای زندان شاهد تباه شدن کودکی فرزندانش است. عباس با لبخندی بر لب، با رنجی بر پیشانی و شرافتی در نگاه.

⚪️ جرم ‎عباس دریس این است که شاهد جنایات رژیم در ماهشهر بود. ‏جنایاتی که عاملان و آمرانش ترفیع می‌گیرند و شاهدانش حکم مرگ.

اندوه این سال‌های مادر عباس، مرگ هولناک همسرش، تلخیِ بی‌مادریِ فرزندانش و حالا قریب‌الوقوع بودن اجرای حکمش.
کشتن ‎عباس دریس قتل حکومتی‌ست و جنایتی دیگر بر جنایات پیشین رژیم خواهد بود.

گلرخ ایرایی
بند زنان زندان اوین
تیر ۱۴۰۲