در سيل مرداد
امسال بلوچستان دستكم ۱۴ جوان سوختبر بلوچ جان خود را از دست دادند
سيلاب پيركور، آيينه تمامنماي وضعيت بلوچستان
عبدالحكيم
سالارزهي
چشمانِ زمينِ تفتيده
بلوچستان به آسمان خشكيده بود كه ناگهان موهبت الهي در قالب باران موسمي، موسوم
به «مونسون» شروع به باريدن نمود و به جاي شادي و خوشحالي، مردم بلوچستان را به
سوگ عميق و جانكاه فرو برد، چراكه جان فرزندان رشيد و برومند را گرفت. گزارشهاي
محلي و رسمي نشان ميدهد، در سيلاب منطقه «پيركور» شهرستان سرباز كه در تاريخ
چهارم و پنجم مرداد ماه ۱۴۰۲ به وقوع پيوست، دستكم ۱۴ جوان سوختبر بلوچ جانشان را از دست دادند. سعيد؛ سوختبر بلوچ كه شاهد
حادثه تلخ و دلخراش بوده است، ميگويد: «سوختبراني كه در منطقه پيركور دچار سانحه
شدند، تمام زندگي و سرمايه را از دست دادند. عدهاي در اين حادثه جان و مال
باختند و برخي ديگر سرمايه را از دست دادند و جانشان را به دست آوردند. آنهايي كه
دچار خسارتهاي مالي شدهاند بايد چندين ماه و سال كارگري كنند تا بتوانند بدهيهاي
خودرو را پرداخت نمايند. شايد برخي تصور كنند كه سوختبران از اين طريق به سرمايه
و نوايي ميرسند اما بايد خدمت هموطنان عزيز و مسوولان محترم واضح و شفاف عرض كنم
كه سوختبران بلوچستاني خودروهايشان را بهصورت اقساط خريداري نموده و از
سرنااميدي و ناچاري به اين شغل پرخطر روي آوردهاند.»
توخود حديث مفصل بخوان از
این مجمل!
محبي مديركل دفتر مديريت
بحران استانداري سيستان و بلوچستان: «براساس برآورد اوليه بارشهاي مونسون تاكنون
يكهزار و 100 ميليارد تومان به زيرساختهاي منطقه بلوچستان خسارت وارد كرده است.
بيشترين خسارت به بخش راه و كشاورزي به ويژه در شهرستانهاي فنوج، قصرقند، نيكشهر،
سرباز و مهرستان وارد شده است.»
سعيد ادامه ميدهد: «آيا
مسوولان خسارتهاي اين حادثه دردناك كه براي ما رخ داده را نيز برآورد نمودهاند و
آيا در اين خصوص اقداماتي خداپسندانه و بشردوستانه از سوي نهادهاي ملي و مردمي
صورت گرفته است يا ميگيرد؟»
عبدالغفور/۴۳ ساله، حدود 10 سال پيش
خودرويش را فروخته و به سوختبري مشغول است ولي تاكنون نتوانسته دوباره صاحب وسيله
نقليه شود. او فقط يك راننده است و براي مايحتاج زندگياش مسيرهاي طولاني و پرخطري
را طي ميكند. تهيه مخارج سه خانواده به عهده ايشان است. درحالي كه عبدالغفور خويش
و اطرافيانش را در رنج انواع مشكلات اقتصادي ميبيند، آهي ميكشد و چنين ميگويد:
«شنيدهام و شنيدهايد كه بلوچستان سرزمين گنجهاي پنهان، همواره مورد بيمهري و
بيتوجهي دولتمردان قرار گرفته و نامش با شغلهاي پرحادثه و حاشيهساز گره خورده
است. بلوچستان از ظرفيتها و بسترهاي مناسبي در زمينههاي توسعه و آباداني
برخوردار است اما واقعيت اين است كه از پتانسيلهاي بكرِ سرزمين گنجهاي پنهان به
درستي استفاده نشده است.»
عبدالغفور ناگهان با چشماني
اشكبار و صدايي لرزان يادي از بارندگيهاي موسمي در دي ماه سال ۱۳۹۸ ميكند و از حس وطندوستي و
انساندوستي سوختبران ميگويد: «به ياد داشته باشيم روزهاي سختي را كه دهها هزار
هموطن بر اثر بارندگيهاي موسمي در جنوب استان دچار خسارتهاي مالي و جاني شدند،
سوختبران در امدادرساني و ياري به مردم آسيبديده در صف اول خدمت بدون هيچ ادعايي
قرار داشتند و خودروهايشان به علت خدماترساني دچار شكستگي و آسيبهاي جدي شدند
اما از امدادرساني به هموطنان از هيچ سعي و تلاشي دريغ نكردند.»
موقعيت سواحل مكران ميتوانست
اين استان را به قطب توسعه كشور مبدل سازد، اما....
مهندس علياوسط هاشمي؛ استاندار
سابق سيستان و بلوچستان ميگويد: «استان سيستان و بلوچستان از پتانسيلها و
امكانات بالقوه بسياري برخوردار است كه ميتواند در زمره استانهاي توليدكننده
ثروت باشد نه اينكه از آن در زمره استانهايي كه تاكنون در مسير برخورداري واقع
نبوده ياد كنيم.» البته خواسته مردم از استاندار وقت اين بود كه اي كاش ايشان از
برنامههاي اجرايي خود گزارشي ارايه ميداد، ولي چه دستي در كار بود الله بهتر ميداند.
مردم بلوچستان معتقدند، يكي
از موانع پيشرفت و توسعه استان، فراهم نساختن زمينههاي لازم براي استفاده از
پتانسيلها و ظرفيتهاي نيروهاي توانمند بومي به صورت عادلانه و منصفانه بوده است.
استاد محمدحسن شيحكي
بازنشسته آموزشوپرورش در اين خصوص چنين ميفرمايد: «سهم بوميان در جذب و استخدام
موقعيتهاي اداري و رسمي بسيار ناچيز و جزيي است. از برادران و خواهران بلوچ در
پستهاي مديريتي استان به ندرت استفاده ميشود. در مناصب پايينتر، نيروهاي بومي
بلوچ در مركز استان نيز انگشتشمار هستند. در استان بيش از ۸۵ اداره كل و سازمان كه شامل
استاندار و معاونين استاندار هستند، وجود دارد. در اين ميان تقريبا ۱۲ مدير از نخبگان بلوچ
هستند.» ايشان به نكتهاي تاملبرانگيز اشاره ميكند: «اگر در يك سازماني مديركل
از شايستگان بلوچ انتخاب شود، ساير معاونان آن مدير و سيستم نظارتي و حفاظتي آن
دستگاه، از بين ساير شهروندان غيربومي انتخاب ميشوند و اين اقدام عملا مانعي براي
تصميمگيري و تصميمسازي عادلانه بوده و قدرت تصميمگيري را از مدير سلب ميكند.»
اين فعال اجتماعي معتقد است:
«هرگاه در مناطق دورافتاده و شهرستانها مدير بومي منصوب شود، آن مدير در تصميمگيري
و تصميمسازي هيچ نقشي ندارد، فقط به عنوان مدير تشريفاتي منصوب ميشود و با
اعتبارات ناچيزي كه به او داده ميشود بايد پاسخگوي مردم باشد؛ اين امر باعث
نارضايتي و بدبيني بيشتر تودهها نسبت به مديران بومي شده است.»
استاد شيحكي در مورد جذب و
بهكارگيري جوانان بلوچ اينگونه پاسخ ميدهد: «بحث جذب و بهكارگيري جوانان بلوچ
بارها از تريبونهاي مختلف، از جمله از تريبون نمازجمعه مسجدمكي مطرح و پيگيري
شده است اما با اين حال به نتيجهاي نرسيدهايم.»
از كارمند بازنشسته آموزشوپرورش
در مورد درصد استخدامهاي برادران بلوچ در نيروهاي مسلح سوال ميكنم: «درصد
استخدامها در نيروهاي نظامي و انتظامي تقريبا صفر است، به جز حدود ۷۰ نفري كه طي سه الي چهار سال
قبل در نيروي انتظامي استخدام شدند. يا به نيروهاي بسيجي و دستههاي رزمي سپاه كه
به صورت قرارداد بهكارگيري شدهاند بسنده كردهاند و در نيروهاي نظامي و انتظامي
غير از موارد ذكر شده شاغل جذب شده بلوچ نداريم.» و يادمان باشد اگر جمعيت استاني
و قدمت انقلاب را تقسيم و آنگاه حاصل را به دست آوريم، آنچه كه استاد ميفرمايد
صفر؟ خير! منفي صفر را در استخدام نيروهاي مسلح ميبينيم.
تركتحصيل يكي از عمدهترين
عوامل روي آوردن بسياري از جوانان بلوچ به شغل سوختبري است. معمولا جواناني كه
در تهيه مخارج زندگيشان با بنبست مواجه ميشوند، تركتحصيل نموده و به شغلهاي
پرخطر و پرريسك روي ميآورند. در مناطق سرباز و راسك؛ منطقهاي كه حادثه تلخ «سيل
پيركور» آنجا به وقوع پيوست، بالغ بر 40درصد معلمان، «سربازمعلم» و از نيروهاي
«خريدخدمات» هستند. كيفيت آموزش در اين مناطق بسيار پايين است. نرخ تركتحصيل در
دوران «متوسطه» در اين مناطق بسيار بالاست. اما هنوز كسي با ديد تحقيق و كند و كاو
به اين مساله نپرداخته است.
معضل بيكاري؛ براساس آمارهاي
سال ۱۴۰۱، نرخ بيكاري در سيستان و
بلوچستان 40درصد اعلام شده است اما شواهد و قراين نشان ميدهد كه نرخ بيكاري بيشتر
از اين است. نرخ بيسوادي براساس آمارهاي سال قبل حدود ۱۶درصد بوده است. البته سرپرست
آموزشوپرورش استان با اعلام رشد ۸درصدي سواد در يك سال، معجزهاي را بيان نموده كه نيازمند شفافسازي است.
علياوسط هاشمي به ضرورت مراعات نمودن جايگاه واقعي مردم بلوچستان پرداخته است:
«با توجه به ظرفيتها و قابليتها و توانمنديهاي فراواني كه در اين استان وجود
دارد با مردماني خونگرم و مهربان، لذا شأن و جايگاه اين استان بايد درخور و شايسته
مردم آن باشد.»
ياسين؛ دانشجوي رشته حقوق،
سالهاست در پارهوقتها مشغول كسبوكار است اما به علت عدم توانايي مالي تاكنون
نتوانسته ازدواج كند. او بر اين باور است كه تبعيض و سوءمديريت باعث شده مردم
استان به شغلهاي سانحهآفرين و خطرناكي مانند سوختبري و كولبري روي بياورند.
ياسين خاطرنشان ميكند: «در
واقع جوانان بلوچ با چنين ريسكهايي بر لبه تيغ حركت كردهاند،
به گونهاي كه در اكثر روزهاي هفته خودروهاي سوختبران دچار سانحه ميشوند و
حوادثي از قبيل تصادف، اصابت گلوله، آفات طبيعي و ... آنان را زمينگير ميكند و
بلاي جانشان ميشود. متاسفانه صدها جوان در اين قبيل حوادث جانشان را از دست
دادهاند و خانوادههاي بيشماري بيسرپرست شدهاند. ناگفته نماند سيل و باران،
پازلِ اين مصايب را تكميل ميكند. حادثه سيل ناشي از بارندگيهاي موسمي در منطقه
پيركور سرباز دليل گوياي اين مدعاست.»
عبدالغفور در مصاحبهاش به
ضرورت توجه مقامات استاني و كشوري به مشكلات مردم بلوچستان تاكيد دارد. او ادامه
ميدهد: «متوسل شدن جوانان تيزهوش و بااستعداد بلوچستاني به شغلهاي سانحهآفرين،
ناتواني آنان را در برابر رسيدن به خواستههاي مشروعشان نشان ميدهد. رخدادهاي
تلخ و خانمانسوز بلوچستان براي مردم اين منطقه تازگي ندارد. در جمهورياسلامي و
در حكومتهاي قبلي قوم تاريخي و شريف بلوچ همواره با انواع مشكلات اقتصادي و سياسي
دست و پنجه نرم كرده ولي تاكنون به جايگاه واقعياش نرسيده است.»
انتظار بسيار غريبي در ذهنم
خطور نمود كه از تحرير آن قلم به غيرت آمده و خودش شروع به نگارش ميكند و ميگويد
بادا باد! هرچه ميخواهد رخ دهد بدهد!
از سياهي كه رنگي بالاتر
نيست، بگذار بگرديم و با اشكهاي دردآلود بنويسيم كه كجايند مدعيان انسانيت! مردم
بلوچستان نيازمند كمك و امداد شما هستند.
اگر اكنون به حال دلم نرسي
ترسم كه ديگر سيماي پُردردم را هرگز به تماشا ننشيني!