بیانیه مشترک اسماعیل عبدی و عزیز قاسم زاده
پیرامون دور دوم انتخابات ریاست جمهوری
به نام خداوند جان و خرد!
جامعه ایران در دورههای مختلف تاریخی و به طور خاص از زمانی که مراد از مفهوم «جامعه» به معنی مدرن آن مد نظر تجدد خواهان نو اندیش بوده و مشخصا از انقلاب مشروطه تا به امروز، به کرات دورههای رکود متعدد را تجربه کرده، بسیاری از پیروزی ها و دستاوردها امری موقتی بوده و استبداد دیگر بار، دوره طولانی خود را از سر گرفته و امتداد یافته است. اما چنین نیست که رکود و استبداد را پایانی نباشد و زمستان و سرما را به ابدیت پیوندی همیشگی باشد. اما دلایل رکود امروز که با آن درگیریم، عوامل متعددی دارد که دو مورد اصلی آن چنین است:
یکم: برخوردهای سنگین امنیتی و قضایی با اقشار مختلف مردم از فرودستان و تهیدستان تا کارگران و معلمان، از جوانان و زنان تا روشنفکران و هنرمندان و نویسندگان موجب شده که دیگر هیچ امیدی به «روزنه گشایی» وجود نداشته باشد. با ساختار کنونی تصور اصلاح به شیوه های معمول و مرسوم به امتناع ذاتی تبدیل شده و شاید تنها دفع افسد به فساد واقع بینانه ترین نتیجه چنین انتخابی باشد که اخلاقا و عرفا و شرعا نمی توان از چنین نتیجه ای دفاع کرد. حضور گشتهای ارشاد، برخورد بسیار قهرآمیز با زنان، و تداوم بازداشت و احضار فعالان منتقد تنها بخش کوچکی از شرایطی است که حضور دولت ها با عناوین اصلاحی و اعتدالی و اصولگرایی، تغییری در شرایط حاکم بر آن تا کنون نداشته است.
دوم: عدم توان سازماندهی در بین جریانهای اجتماعی شناسنامهدار است که ضروری است جنبش های اجتماعی موجود از جنبش زنان، جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش روشنفکری و دیگر جریان ها دست به خودانتقادی بنیادی بزنند و راهی را برای پیوند عمیق خود با لایه های مختلف اجتماعی ایجاد نمایند.
«ناامیدی و استیصال » بدیهیترین نتیجهی رکود اجتماعی است. برخی از تصمیم ها ی ناصواب و اشتباهات از همین دو امر نشات می گیرد. ما به تک تک کسانی که تصور میکنند با حضور در انتخابات میتوانند «تغییری» رقم بزنند، به ویژه همکاران معلم مان، احترام میگذاریم اما خطاب به همه معلمان شریف و آگاه میگوییم، دستاوردهای اجتماعی که از مشروطه تا امروز کسب شده، نتیجهی فعل و انفعالات درون جامعه بوده است، نه هدیهی دولت ها و حاکمیت های گوناگون.
بیایید به روزهای اوج جنبش معلمان نگاه کنیم. معلمان جنبشی بیبدیل خلق کردند. «معلم» را از نو برای مردم تعریف کردند، مدرسه و جامعه را به یکدیگر پیوند دادند. آیا این نتیجهی مبارک، محصول لطف دولت های موجود اعم از اصلاح طلب و اصولگرا بود یا نتیجهی همبستگی و سازماندهی معلمان؟
آن ظرفیت بزرگ، آن توان بزرگ در همبستگی باید در متن جامعه، در کلاسهای درس، در میان مردم کوچه و بازار، هزینه شود، نه در ستادهای انتخاباتی آقایان پزشکیان یا جلیلی.
تردیدی نیست که این دوره رکود نیز خواهد گذشت. اما فراموش نکنیم بخش بزرگی از آسیب دیدگان دی ۹۶، آبان ۹۸ از بلوچستان تا تهران و کردستان و دیگر نقاط ایران، به حسن روحانی رای داده بودند که دولت اعتدالی و اصلاحی بود و در سال ۱۴۰۱ نیز این تجربه تلخ و سنگین در دولت موسوم به اصولگرایان هم تکرار شد. به گمان ما «انتخابات» زمین بازی فعالان صنفی و مدنی نیست. میبایست با «خود انتقادی» و در عین حال حفظ امید، برای فرداهای روشن خود را آماده کنیم.
اسماعیل عبدی
عزیز قاسم زاده
چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳