الهام خوشناموند
قتل وحشیانهی دخترانگیهای کال در کابل همیشه داغدار، به دست ارتجاع سیاه، کام همهی دغدغهمندان آزادی و برابری را در تمام دنیا تلخ کرد.
کودکانی که به امید آیندهای روشن و ساختن فردایی بدون جنگ و خون، از خانه بیرون رفته بودند، بیخبر از دسیسهی شیطانِ درکمین، به هر دلخوشی کوچکی لبخند میزدند و رویاهای بلندپروازانهشان را در گوش هم زمزمه میکردند و شیطان، همچنان در تدارک حمام خون!
آنجا پدر و مادرها در حالی که در قلبهای کوچک دخترانشان، امید میکارند؛ هر صبح با هراسی همیشگی از نقطهی پایانی ناگهانی بر آرزوها و زحماتشان برای فرزند، از خواب برمیخیزند که؛ زیستن در افغانستان با خون و خون و خون عجین است!
آنروز در تمام لحظاتی که دختران، در کلاسهای درس، از شادی و امید، روشن میشدهاند؛ شیطان در خیابان کناری، مشغول تدارک خودش و عقیدهاش در میراندن و نابودی بوده با ماشینی پر از بمب و مغزی خالی!
هنوز از جای زخم "جان پدر، کجاستی" خون شتک میزد که پارهپارههای کتاب و تکههای مداد دختران دشت برچی، آه از نهاد همه بلند کرد.
باید پدر بود و مادر بود و انسان؛ تا کُشندگی زهری که دیدن تصاویر پیکرهای کوچک خفته در خون این قربانیان در قلبت میریزد را درک کنی و از هرچه طالبان و طالبانیسم و شرکای آنها در هرکجای دنیا متنفر شوی!
طالبان، این جنبش اصیل منطقهای! با ظرفهای اسید در اصفهان، بمبهای ویرانگر در افغانستان، ربودن دانشآموزان نیجریهای و... مرگ میکارد و ویرانی و سیاهی و تاریخ، هرگز دستهای خونین همپیمانانش را در هر لباسی و هر کشوری پاک نخواهد کرد و نخواهد بخشید.
امروز ما دختران ایرانی که سالهاست زخمخوردهی این تفکرات سیاهیم؛ از اینجا با صورتهای سوخته از اسید، قلبهای مملو از تحقیر گشتهای هدایتگر و وجودهای آکنده از محدودیتهای ناشی از جنسیت؛ خودمان را شریک اندوه آرزوهای ناکام فرزندان افغانستان و خانوادههای درهمشکستهی آنان میدانیم و به عنوان مردم، از هر مقامی که طالبان و تفکرات طالبانی را به رسمیت میشناسد، به نام انسانیت، ساحت عقیده و فکرمان را مبرا میدانیم!
چراغ، خاموش نخواهد شد هرچند دستهای پلید برای تاریکی بکوشند و از جای هر قطرهی خون این کودکان، گلی خواهد رویید با بوی امید و استواری و نور!
....................................
کانال صنفی معلمان ایران