ننگ بر طالبان سرمایه، شرم بر جهان
زنان آرزم
(آورد رهایی زنان و مردان)
بخش آگاه مردم ایران و به ویژه زنان، که افغانستانِ گذشته، حال و آینده را زندگی کردهاند، به همراه ملت غارت شدهی افغان فریاد مرگ بر طالبانِ تحجر و سرمایه سر دادهاند. به همراه ملتی که سالهاست دچار آشفتگی، جنگ، فقر، فساد و چپاول بوده است. چپاول توسط کشورهایی که هر یک به طمعی و یا بنابر مصلحت و منافع خود بر این مردم حکم راندند. مردمی که از چالهی حکومت شوروی به چاه طالبان افتادند و تصور میکردند پس از شکست و سقوط طالبان توسط کشورهای ناتو، به رهایی دست یافتهاند و حال نومیدانه و بدون حمایت این «ناجیان» خودخوانده بار دیگر برای فرار از دست تحجر و ترور طالبانی بیپروا از جان خود مایه میگذارند و حتی حاضرند بر بال هواپیما از سرزمین خود که به گروگان گرفته شده است بگریزند. کشورهای ناتو و متحدان حکومت اشرفغنی، امروز نه به کار رهایی افغانها، بلکه در کار بیرون بردن شهروندان و همکاران خود هستند و در جهت این هدف از کشتن شهروندان گریزان و وحشتزدهی افغان نیز ابایی ندارند.
نه تنها «ناجیان» دیروز که جامعه جهانی نیز در مقابل بیپناهی مردم افغانستان سکوت کرده است. همهی آنان تنها تلاش دارند تصمیمهای سهلانگارانه و سودجویانهی خود را توجیه کنند، مرزهایشان را از ورود پناهندگان وحشتزده حفظ کنند و برای حل مسئلهی پناهندگانی که به زودی به کشورهایشان سرازیر میشوند اجماع جهانی برگزار کنند؛ و مهمتر از آن در فکر توافقنامههای پرمنفعت با طالبان و «امارت اسلامی» هستند. جناحهای تندروی حاکمیت ایران از مدتها پیش مشغول مذاکره و رایزنی با نیروهای طالبان بودهاند، امروز به خاطر رفتن نیروهای آمریکا از افغانستان پایکوبی میکنند، در فکر فرداهای تجارت پرمنفعت مواد مخدر و برقراری خلافت بزرگ اسلامی در منطقه هستند و در این راستا به حمایت از «امارت اسلامی افغانستان» به جان مخالفان طالبان در کشورافتادهاند. چین به بهانهی جلوگیری از خونریزی بیشتر، حاکمیت عصر حجری طالبان را به رسمیت میشناسد تا از قراردادهای کلانش بر سر معادن مس محافظت کند. [۱] ایتالیا آماده میشود تا در بخش نفت و گاز افغانستان سرمایهگذاری کند، [۲]. و دیگر کشورهای سرمایهداری همچون امریکا و ژاپن مترصد این هستند که تا تنور داغ است از معادن غنی افغانستان سهمی نصیب خود کنند. معادنی که براساس تحقیقات زمینشناسی شامل ١٤٠٠ نوع سنگهای معدنی از جمله اورانیوم، تیتانیوم، لیتیوم، آهن، مس نقره، مینزیم، قلع و... میباشد. و آنطور که زمینشناسان امریکایی و مقامات پنتاگون ارزیابی کردهاند ارزش تقریبی برخی از این معادن یک تریلیون دلار [۲] است و برخی گزارشها ارزش این منابع را تا ٣ تریلیون دلار هم برآورد کردهاند. [۳].
اما منافع همپیمانان طالبان و «ناجیان» مردم افغانستان فقط به منافع اقتصادی محدود نمیشود. حضور، تقویت و حمایت از نیروها و حکومتهای ارتجاعی در منطقه مانع بزرگی در سر راه گسترش و ریشهگرفتن افکار مترقی و ضد سرمایهدارانه است: انگیزهی اصلی ایجاد و گسترش نیروهایی مثل طالبان، القاعده و داعش و حتی حمایتهای عیان و پنهان از حکومتهای مذهبی در منطقه. افزون براین دامن زدن به آتش جنگهای ارتجاعی و ایجاد ناامنی در این منطقه بهترین ابزار برای سلطه و تداوم سرمایهداری و حامیان آن در منطقه است و به واقع باید گفت: ننگ برطالبان سرمایه، شرم بر جهان!
عجیب نیست که بهرغم حضور و حاکمیت «ناجیان» رنگارنگ در این همه سال بسیاری از توده مردم افغانستان و حتی نیروهایی که باید حافظ منافع مردم باشند از سر راه نیروهای طالبان کنار میروند و طالبان در مدت کوتاهی تمامی شهرهای افغانستان را ضمیمهی «امارت اسلامی» میکنند. مردم در تمام این سالها دیدهاند که این «ناجیان» خود خوانده فقط به فکر منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود هستند، دیدهاند که والیانی که این «ناجیان» بر حاکمیت آنها گماردهاند نیز جز فساد و دزدی، خوشرقصی برای اربابان بزرگ و همدلی آشکار و نهان با بانیان ترور و وحشت کاری نکردهاند، آنچه از آنها به جا مانده یک ساختار سیاسی-اقتصادی– نظامی- اجتماعی پوشالی است و در وقت بزنگاه نیز سر خود را بدر بردهاند و پشت مردم را خالی کردهاند. مردم میدانند که پناهی ندارند. بدیهی است که همواره عده زیادی عافیت را در حمایت از قدرت میبینند؛ عدهای هرگز از عصر حجر بیرون نمیآیند؛ عدهای از ترس جان سکوت میکنند و در نهایت میگریزند، برخی خسته از این همه سال جنگ، ترور، فساد و دزدیِ والیان و مدعیان، امید دارند که شاید این بار آتشبسی واقعی برقرار شود.... و کسانی میمانند و مبارزه میکنند. آنانی که بهرغم تمامی مصیبت و بیپناهی در تمامی سالهای ترور و وحشت و یا سالهای دزدی و فساد تلاش کردهاند ارکانی برای توسعه و دموکراسی در جامعه ایجاد کنند. کسانی که میدانند آمدن طالبان یعنی پرتاب شدن به عصر حجر، دشمنی طالبان با اندیشه و هنر را شاهد بودهاند؛ زنستیزی و زنکشی نظاممند طالبان را میشناسند، خشونتهای سازمانیافته علیه زنان را تجربه کردهاند، با بردگی جنسی توسط بنیادگرایی در منطقه آشنایی دارند، کسانی که میدانند اگر بگریزند تمامی دستاوردهای محدودشان در این سالها به تاراج خواهد رفت و چه بسا خود یا فرزندانشان نیز به قتلگاه برده شوند. جوانان، روشنفکران، هنرمندان، اصحاب رسانه و بیش از همه زنان که میدانند اگر طالبان بر سر میز مذاکره با تظاهر به دیپلماسی برای همه اماننامه صادر میکند اما وقتی قدرت را بگیرد اینبار حسابشدهتر افکار و ایدههای ارتجاعی و عصر حجری خود را پیاده خواهد کرد. اگر خود تجربه نکردهاند تجربه همسایگان دیگر را دیدهاند! برای همین مردم، از زن و مرد، مسلح شدند تا از دستاوردهای خود حفاظت کنند، از جانشان مایه گذاشتند گرچه خود نیز میدانستند در جایی که سپاه خودی پشتشان را خالی کرده و در جهان پناهی ندارند فقط از جان خود مایه میگذارند، اما سودی هم از زندگی در اسارت و حقارت نمیبینند. آنها اما میمانند و مبارزه را ادامه خواهند داد، همانگونه که در دوران طالبان ادامه دادند.
آری امروز در شوک ناشی از قدرت گرفتن مجدد طالبان کسانی خواهند گریخت و بدیهی است که جهان و دولتها موظفند مرزهای خود را به روی آن ها بگشایند و برای آنها امکان اقامت و زندگی فراهم کنند. اما اکثریت افغانها: مردان و زنان بسیاری، به ویژه کسانی که امکانی برای گریز ندارند میمانند. از سوی دیگر سرمایه نیز دیگر نه میتواند و نه به نفعش است که از نیروهای بنیادگرایی همچون طالبان و القاعده حمایت کند، حکومتهای مذهبی معتدلتر که هم مشروعیت جهانی داشته باشند و هم با مردم خود به خشونت کمتری رفتار کنند برایشان مقبولتر و بهصرفهتر است. بنابراین آن توده عظیم مردمان افغانستان که در کشور خود باقی خواهند ماند امکان و فرصت بیشتری برای تشکلیابی و ایجاد جنبشهای فراگیر خواهند داشت. آنها از طالبانِ تحجر و سرمایه وحشت ندارند، مدتهاست که مبارزه خود را آغاز کردهاند. نیروهای مترقی، از جمله زنان در افغانستان تجارب و میراثی غنی از ایجاد تشکلهای مخفی و مبارزه در شرایط ترور و وحشت طالبانی دارند، افزون براین در این بیست سال نیز تلاش کردهاند ارکانی برای توسعه و دموکراسی ایجاد کنند. آنان هم اراده و هم توانایی این را دارند که دوباره برخیزند. آنان میتوانند با مبارزات خود آیندهای بدون طالبانِ سرمایه و تحجر در کشور خود رقم بزنند و به همراه سایر نیروها وجنبشهای مترقی و حامی در منطقه در جهت پاکسازی خاورمیانه از بنیادگرایی و خلافتهای اسلامی وبرقراری صلح، ثبات، رشد، عدالت و دموکراسی گام بردارند.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
٢٧ مرداد ١٤٠٠
.............................
۱ ـ سرمايه گذاري چین در افغانستان با معدن مس عينک آغاز شد که پروژه اي به ارزش بيش از چهار ميليارد دلار مي باشد. شرکت "ام سي سي" چين استخراج معدن مس عينک را با دولت افغانستان قرارداد کرده است. اگرچه طالبان به طور خاص اعلام کرده اند که آن ها این معدن را هدف حمله شان قرار نمی دهند اما قطعا اگر چین بخواهد علیه طالبان موضع بگیرد این پروژه به خطر خواهد افتاد.
۲ ـ در همین روزها وزير خارجه ايتاليا گفت گروه سرمايه گذاران ايتاليايي در قسمت نفت و گاز در نظر دارد در بخش انرژي در افغانستان سرمايه گذاري کند.
۳ ـ نیویورک تایمز در گزارشی به تاریخ ۲۴/خرداد/۱۳۸۹ تحت عنوان « کشف چندین معدن به ارزش یک تریلیون دلار در افغانستان».
۴ ـ خبرگزاری تسنیم، دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم.