مردمی که اسماعیل گرامی را میشناسند، بهخوبی میدانند که او یک بازنشسته و معترض به شرایط ناگوار و سخت زندگی بازنشستگان است که نتیجه و ناشی
از سیاستهای نادرست اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که رنج آن بر همهی مردم تحمیل شده است!
همهی مردم دریافتهاند که برای بستن دهانها و واداشتن آنها به سکوت و عدم مطالبهی خواستههای برحق، احکام ظالمانه به استناد اتهامات ساختگی و رنگباخته مانند «تبلیغ علیه نظام» و یا «اجتماع و تبانی بهقصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»، دستگیر و محاکمه میشوند و ناروا به زندان و شکنجه محکوم میگردند.
این اتهامات آنقدر بهلحاظ حقوقی بیپایه است که در انشای احکام نیز خودنمایی میکند؛ چرا که یک نفر بهتنهایی قادر به اجتماع نیست و اگر اجتماع و تبانی در کار است، پس جمعی را باید شامل باشد و نه یک فرد را. و اگر قصد ارتکاب علیه امنیت کشور در کار بوده است، باید مصادیق آن محرز و مشخص و اثباتی باشد؛ که هیچگاه چنین ادعایی اثبات نشده است.
امروز با این احکام کلی و بیاعتبار است که کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان، وکلا، نویسندگان، هنرمندان و کلیهی مردمِ معترض به شرایط بسیار بدی که زندگی، کار، معیشت، سلامت و همهی حقوق و آزادیها را سلب کرده است، با این اتهاماتْ کیفر میدهید!
آیا برای مردم جان بهلب رسیده، راهی جز اعتراض وجود دارد؟ بازنشستهای که پس از سی سال کار، خواهان آن بوده است که به معیشت و زندگی او، برابر آنچه شما قانون میدانید، اقدام به اعتراض مسالمتآمیز کند و برابر همان اصل ۲۷ قانون اساسی عمل کرده است، چرا به «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» متهم میشود؟ آیا مسببان همین دشواریها از گرانی و تورم گرفته تا بحرانِ بیکاری و سلامت، مرتکب سلب امنیت از همین مردم و محکومین نشدهاند؟
تهدید و اخلال در امنیت کشور با اختلاسها و دزدیها، مصداق آشکار، مسلم و واقعی دارد، نه با اعتراض به حق معیشت و آزادی بیان حقایق!
آنچه کارگران، اعم از شاغل یا بازنشسته، خواسته و دنبال کردهاند، «حق داشتن تشکل آزاد و مستقل»، «حق برخورداری از هر شکلی از اعتراض برای بیان خواستهها و مطالبات خود» و «حق برخورداری از معیشت و رفاه و تامین حال و آیندهشان» است و آقای «اسماعیل گرامی» جز اینها چه خواسته است که عملکردش، تبانی و اجتماع به قصد ارتکاب علیه امنیت کشور تلقی شده است؟
«اسماعیل گرامی» و دهها زندانیِ محکوم با این نوع اتهامات؛ مردم و صاحبان واقعی این کشور هستند که با اقدام علیه امنیت وطن، خودزنی نمیکنند، چرا که وطن آنها این خاک است و نه سرمایهها و حسابهای بانکی داخل و خارج و یا سرمایههایی که دستْپروردگان، آقازادهها و دزدان با چراغ با خود میبرند و شما “منادیان امنیت” برای محاکمهی آنان و حتی کسانی از آنها که بنا به دلایل روشن و مشخصِ موارد اتهامی، بازداشت شدهاند و در زندان (آن هم به بهترین شکل از آنان پذیرایی و مراقبت میکنید!) ارادهای در کارتان نیست!
این چگونه امنیتی است که کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، نویسندگان و وکلا یعنی نیروهای مولد ارزش و فرهنگ آن را تهدید میکنند؟
ما امضا کنندگان این بیانیه با اعتراض مجدد به همهی احکام صادره که تا کنون در نظام قضایی کشور علیه تمامی فعالان صنفی، مدافعان حقوق اساسی مردم، نویسندگان، سایر زندانیان سیاسی_عقیدتی، مردم معترض و سایر روشنفکران روا شده است، خواهان آزادی بی قید و شرط آنان هستیم.
سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
گروه اتحاد بازنشستگان
اتحاد بازنشستگان
انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
گروه زنان بیدارزنی
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران
پنج شنبه یک مهر ماه ۱۴۰۰