چو رسول آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
برای رسول کنشگران صنفی ایران رسول
بداقی
عزیز قاسم زاده
رسول بداقی امروز حکمی ظالمانه،غیر
شرافتندانه و غرض ورزانه از دشمنان جنبش معلمان ایران دریافت کرد که او را نماد
بارز این جنبش می دانند و در پی انتقام از او و در واقع از جنبش معلمان معترض برآمدند.البته
که رسول نماد ایستادگی است و در پیشینه خود بر دوست و دشمن ایستادگیش را ثابت کرده
است و صد البته جنبش معلم را هم چنین سودایی در سر است که بر سر مطالبات بر حقش
بایستد. وقتی که الگوهایی چون رسول بداقی از همه ی زندگی خود برای دفاع از حیثیت
معلمی گذشته اند،بی تردید جنبش معلمان این ایستادگی را ارج می نهد و بر آن پای می
فشرد.
در مورد رسول بداقی نباید اغراق کرد اما نمی توان
توانایی های منحصر به فرد،اراده مستحکم، فولادین و خستگی ناپذیرش را امری عادی
تلقی کرد.رسول اهل درست کردن باند و طبقه برای خود نیست.خیلی ها از شجاعت های
منحصر به فردش،می خواهند او را به تک روی و فردانیت متهم کنند، اما او فرد گرا
نیست چرا که تمام حرکتش برای منافع جمعی معلمان است. در شرایطی که بسیاری می
خواهند هم زندگی و هم مبارزه را توامان نگه دارند و صد البته که این امر نه عیب
است و نه می توان توقعی جز این از اکثریت داشت، بداقی همه زندگیش را به مبارزه گره
زده است.چه کسی است که پس از هفت سال زندان بدون مرخصی و چشم به راه بودن برای
دوقلوهای بسیار کوچکش و همسر و دختر دیگرش و مرگ مادر در درون زندان از فراق فرزند
و سختی های رفته به او ونهایتا اخراج از آموزش و پرورش، پس از آزادی تا به امروز
پیشروتر،مؤمن تر و خستگی ناپذیر تر از همه در راه آرمان های صنفی جان فشانی کرده
باشد؟
قصد این نوشتار چنان که ذکر
شد،اغراق درباره ی او نیست. رسول هم چون من چون تو و چون همه ضعف هایی دارد اما
این ضعف ها ممکن است همگانی باشد اما پرسش اینجاست که قوت های او را چند نفر از ما
می توانند به تنهایی داشته باشند؟ چه کسی واقعا قادر است این همه رنج و شکنج را به
تنهایی بر دوش کشد و چنان مقاومت کند که مقاومت را خسته کند اما خود خسته
نشود؟رسول بداقی با همه صلابت در مقاومت، قلبی رئوف و مهربان دارد. ممکن است گاهی
زبانش گزنده باشد و حتی بسیار عصبی شود و بر سر نزدیک ترین دوستانش هم فریاد
زند.اما در قلب و دل او عشق به دوستان و مبارزه برای معلمان موج می زند. از همین
روست که او مورد وثوق بخش عظیم جنبش معلمان کنونی ایران است.
حکم ظالمانه رسول بداقی تنها مجازات
او نیست.دهن کجی به بخش عظیم جامعه معلمی است که پژواک اعتراض خود را بارها از
حنجره او شنیده است.اما این حکم اگر برای صادر کنندگانش با نیت خاموش کردن جنبش
معلمان صادر شده است،معلمان ایران می توانند با اتحاد و همدلی و حمایت همه جانبه
سراسری از رسول بداقی در تجمعات پیش رو بر خلاف طراحان این حکم ظالمانه،شرایط را
برای شکستن حکم او در تجدید نظر فراهم کنند.در کنار اکثریت معلمان حامی بداقی
مسلما اقلیتی هم مخالف او هستند و با شیوه و منش او کنار نمی آیند.در فضای مبارزات
صنفی این امری بدیهی و مبرهن است اما آنچه امروز باید در دستور کار همه ی کنشگران
صنفی قرار گیرد،چه آنها که در طیف پیشرو و رادیکال هستند و چه آنها که روحیه
محافظه کارانه تری دارند،این است که با اتحاد و یکپارچگی در دفاع از بداقی زمینه
را برای زدودن چنین گستاخی هایی در حق معلمان معترض کوتاه کنند.
حکم ۵ ساله زندان برای رسول بداقی و
ممنوع الخروجی و ممنوعیت زندگی برای او در تهران و شهرستان ها و استان های
هم جوار موضوعی ساده نیست،که به راحتی از آن عبور کنیم.به گمان راقم این سطور طیف
محافظه کار باید همان اندازه نسبت به این حکم معترض باشد که نزدیک ترین یاران فکری
رسول بداقی به آن معترضند،اگر امروز ما به این درک و ضرورت گریز ناپذیر و وحدت
رویه برسیم،تردیدی نیست،نه تنها حکم بداقی در تجدید نظر شکسته خواهد شد که احکام
دیگر معلمان پرونده دار هم در سایه سار این اتحاد و همدلی شکسته می شود.باید به
قدرت مطالبه گری مستمر و تاثیرات آن در شکل گیری توازن قوا برای برهم زدن قواعد
ناعادلانه و ناسازگار با منافع معلمی باور داشته باشیم و عزمی راسخ برای به وجود
آوردن آن در پیش گیریم.امروز ضروری ترین کار حمایت همه جانبه از رسول بداقی
است.تشکل های صنفی سراسر ایران باید حکمی چنین سنگین علیه رسول بداقی را حکم علیه
مطالبه گری صنفی و حق خواهی معلمانه بدانند و در برابر این رویه نادرست و
ناعادلانه مقاومت کنند.این مقاومت خود آموزه ای آموزگارانه برای برهم زدن ساز و
کارهای نادرست است.