ویژگی و اهداف هیئت اعزامی به بلوچستان
هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)
بلوچستان به مرکز توجه افکار عمومی در جهان تبدیل شده است. رسانه ها لحطه به لحطه تحولات را در آنجا دنبال می کنند ازاین جهت که این منطقه از قبل آبستن بحران های گسترده ای است که در صورت وقوع تقریبا مهار نا کردنی خواهد بود.
بدنبال سرکوبهای بسیار وحشیانه رژیم در زاهدان و خاش مردم بطور بی سابقه ای نسبت به رژیم از خشم و نفرت آکنده شده اند. مولوی عبدالحمید چه با فشار از پایین و چه بخاطر بهره گیری از منافعی که داشت به این حرکات اعتراضی پیوست و بمٹابه رهبر این اعتراضات جا افتاد. اکنون که شرایط متشنج است، هیئت کنونی رژیم با چماق و هویج به منطقه روی آورده است تا شاید بتواند به توافقی دست یابد که هم مولوی و هم رژیم از آن بهره مند شوند.
هیئت کنونی چند خصوصیت متمایز داشت. این هیئت گویا بدنبال سفر نا موفق فرمانده زمینی ـسپاه سردار پاکپور صورت گرفت که گویا با وجود ملاقات هائی حاشیه ای نتوانسته بود مولوی را ببیند. فرمانده سپاه بر تامین امنیت با تکیه به سرطایفه ها سخن گفت و ملاقات با سرطایفه ها و یا “بزرگان” از طرف مقامات سپاه برای ترمیم اتحادیه های امنیتی قبلی است که در جریان کشتار های اخیر بشدت صدمه دید. سردار محمد کرمی فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق نیروی زمینی سپاه هم با همین هدف در همایش “تحکیم وحدت و همدلی” که هیئت برگزار کرده حضور یافته تا جنبه های تهدید نظامی بر علیه “توطئه های” “دشمن” را تکرار کند.
هیئت کنونی این ویژگی را دارد که خود را مستقیما نماینده خامنه ای می داند و متشکل از روحانیون پرنفوذ زیر نظر مستقیم خامنه ای و بیت رهبری هستند. حجت الاسلام حاجی علی اکبری رئیس شورای امام جنعه ها ، حجت الاسلام مهدوی مهر دبیر هیئت امنای جامعه المصطفی و حجت الاسلام لطفیان دبیر شورای برنامه ریزی مدارس اهل سنت، در راس این هیئت قرار دارند. ولی همانطور که اشاره شد فرماندهان سپاه هم بطور انضمامی در همین رابطه دست به مانور می زنند.
ترکیب این هیئت از چند جهت اهمیت دارد:
اول: مستقیما از طرف خامنه ای بالاترین مقام جمهوری اسلامی است و این چیزی است که هم می خواهد برای خامنه ای مشروعیت بخرد و هم مولوی را که معمولا خواسته است از رهبری و قدرت عالی اقدام شود تا حدودی راضی کند.
دوم : خارج از دستکاه رسمی اجرائی دولت است و آن را دور می زند تا بگوید با رفتار و سیاست های دولتی کاری ندارد و ماورای آنها عمل می کند.
سوم: این ترکیب مسئولیت مستقیم مدارس و امام جمعه ها را دارند که هم در گذشته با مولوی عبدالحمید و سایر مولوی های با نفوذ رابطه داشته اند و اکنون هم این پیام هشدار آمیز را بدهند که آنها ممکن است هم مسئولیت های مولوی عبدالحمید و دیگر مولوی های حامی او را در مورد امامت جمعه ها و هم مسئول مدارس را بطور رسمی سلب کنند. سخنان مولوی عبدالواحد ریگی امام جماعت مسجد امام حسین خاش و مولوی نذیر احمد سلامی عضوو مجلس خبرگان را می توان بیانگر این گونه تمایلات این هیئت دید. در خاش هدف تهدید احتمالا مولوی محمد عثمان قلندرزهی امام جمعه سنی شهر است.
چهارم: آنها سخن از دیدار با بزرگان کردند و نامی از مولوی عبدالحمید نبردند و در همه گزارشات رسمی کمتر از مولوی نام برده میـشود و حتی در رسانه های رسمی تصویر او دیده نمی شد و این عملا بمعنای ادامه خصومت نسبت به مولوی نیز هست.
پنجم : دیدار با بزرگان و برگزاری همایش “تحکیم وحدت و همدلی” هم شاید به این معنا باشد که آنها احتمالا در صدد انتخاب و تقویت افرادی هستند که درصورت لزوم در مقابل مولوی قرار بگیرند. هرچند با توجه به خشم و نفرتی که مردم نسبت به رژیم پیدا کرده اند و نفوذ گسترده ای که مولوی دارد، احتمال موفقیت چنین آلترناتیو وفادار حکومتی بسیار کم است.
ششم: اما در مجموع پیام ها بنحوی است که بتوانند در این مرحله با مولوی به نوعی سازش برسند. مثلا آمدن برای دلجوئی، سخن هر چند مبهم از شهدا و جانباختگان و جانبازان, اعلام تکدر رهبری، آوردن دستورات مستقیم رهبر برای تسریع ارزیابی ها و اقدامات، آزاد کردن تعدادی از دستگیر شدگان اخیر، بر گرداندن حالات بصورت عادی بمنظور رسیدن به چنین سازشی است.
هفتم- بعضی از طرفداران مولوی هم اول این خبر را پخش کنند که مولوی این هیئت را نپذیرفته است و بعد گفتند که مولوی آنها را “رسما” نپذیرفته و بعد که روشن شد که مولوی به هیئت “خوش آمد گفته و با آنها مذاکره کرده است ، گفتند مولوی بهتر مصالح را درک می کند و یا اگر به توافق هم دست بیایبد مطلوب است
واقعیت این است که مولوی نمی خواهد همراه با جنبش «زن، زندگی، آزادی» به پیش برود و تنها بصورت گزینشی و با تردید پاره ای از خواست های جنبش را در عرصه سیاسی و نه اجتماعی (موضوع اساسی زنان) مطرح می کند ولی در همان حال فشار بر علیه هر نوع توافقی از پائین بسیار شدید است. او می تواند بر انزوای حرکت مردانه و دین مدارانه در استان اصرار بورزد. ولی پاسخ به خانواده ها و مردم خشمگینی که صدها نفر آر آنها دستگیر و نزدیک به ۱۲۰ نفر از بستگان بی گناه خود را از دست داده اند، دشوار است. مولوی به صراحت گفته است که اگر تعداد کشته ها ۶-۷ نفر بود ما همینجا مسئله را در سطح محل حل میـکردیم ولی علل این تعداد کشته باید از مرکز مورد تحقیق و بررسی قرار بگیرد و عاملان آن محاکمه شوند. و این در صلاحیت شورای تامین استان که در این وقایع دست داشته است نیست. او “جابجائی” کل اعضای این شورا را می خواهد.
نکته مهم دیگر این است که مولوی دارای انسجام نظری و مواضع محکم ومطالعه شده ای نیست. مثلا با آنکه او جرات کرد به طرخ بعضی از مسائل مثلا دعای خداوندا ما را از شر “حکومت ظالم “نجات بده و یا برقراری “رفراندوم” و یا مسئولیت رهبری در کشتار ها بپردازد ولی با سرعت آنها را به کنار گذاشت. “گلایه” از مسؤلین بالا مطرح است و هنوز او از مهسا امینی نام نمی برد و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را با محتوای زنانه اش نمی پذیرد و اصرار دارد که در صورت حل نارضایتی حجاب اجباری مورد پذیرش همه زنان قرار می گیرد چون منشائی الهی دارد و امری شرعی است. او منبع قوانین حکومتی را کماکان خارج از دین و شریعت و تفاسیر علمای مورد نظر دینی نمی بیند.
نیروهای رسمی و سرکوبگر دولتی که عمدتا به مولوی برخوردی خصمانه دارند ولی در همان حال متوجه نفوذ و قدرت او نیز شده اند و از این جهت بدنبال رسیدن به نوعی مصالحه با او هستند. ولی محتوای چنین توافقی را موقعیت جنبش سراسری ایران تعیین می کند. حتی موقعیت آتی مولوی هم به موقعیت این جنبش سراسری بستگی دارد و کینه توزی و خصومت رژیم نسبت به مولوی جای تردید ندارد چون در حال حاضر، در درون کشور، او قدرتمند ترین فردی است که رژیم را بنحوی به چالش کشیده است.
در میان نیروهای داخل بلوچستان که اکنون به این رسیده اند که رژیم باید برچیده شود، از پیروان وفادار مولوی که بگذریم با تعداد زیادی از نیروهای مردد ، منتقد در نهان ولی ستایشکر و یا مدافع در پیش روی سر کار داریم. آنها آکاهند که مولوی در برخورد با طالبان، رئیسی، سفارش عمران خان برای اجرای قانون شریعت، حمایت بسیار جدی از اردوغان در زمان تصفیه ها و سرکوبهای گسترده به بهانه کودتا چه مواضعی داشته است. ولی آنها که احساس می کنند درایران شرایط دارد تغییر می کند و بعد از رفتن این رژیم مولوی در آینده هم قدرت منطقه ای خود را حتی الامکان برای سالیان نسبتا طولانی حفظ خواهد کرد، تصور می کنند نزدیک شدن به او منفعت بیشتری دارد تا داشتن درک انتقادی از او. و برای این گروه مهم نیست که درچنان حالتی مسیر تا چه اندازه باز دارنده و مانع پیشرفت می تواند باشد. بر همین اساس داشتن انتقاد به مولوی را مضر و تک روانه تلقی می کنند. اینها احتمالا صف بسته اند تا مولوی به آنها حکم کند حزبی از نوع جمعیت علمای اسلام فضل الرحمن و یا سمیع الحق (نوعی منسجم تر از اتحاد المسلمین) بسازند و پست های منطقه ای را در سایه قوانین شرعی منطقه ای خود مختار در دست بگیرند. نیروهای ترقیخواه و منتقدان زن هم هستند که معتقدند همبستگی بر علیه این نظام جبار ضروری است ولی همبستگی نباید مانعی علیه داشتن درک انتقادی از جریان غالب که مولوی عبدالحمید رهبری می کند بوجود بیاورد.
هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)- لندن- ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲