موضوع آمارهای نقل شده در این بخش:
۴۹ درصد از جمعیت ایران بر روی فرونشست و مجاور آن سکونت دارد
آماری تکان دهنده از رشد نرخ فقر در کشور / ۵۰ درصد به فقرا اضافه شد
مرگ ۱۱۰۰ بیمار تالاسمی به دلیل نبود دارو
آیا رکورد ۸۰ ساله نرخ تورم در ایران شکست؟
فقط ۷ تا ۸ فروند هواپیماهای سالم در کشور داریم
مرکز پژوهشهای مجلس: کالری مصرفی نیمی از ایرانیان کمتر از حد استاندارد است
«بیش از دو هزار کارگر» در حوادث محیط کار در سال ۱۴۰۲ جان باختند
واردات ایران از عراق در سال ۱۴۰۲ سه برابر شد
۲۰ میلیون حاشیهنشین در ایران/دولت مقصر اصلی افزایش فقر در کشور
همه شواهد و قرائن نشان می دهند که جمهوری اسلامی در سراشیب زوال و حتی فروپاشی افتاده است. با استفاده از کلمه \"فروپاشی\" نمی خواهم در باره چگونگی پایان کار این رژیم جهنمی پیشگوئی کنم ؛ پایان کار آن می تواند اشکال مختلف و حتی غافگیرکننده ای داشته باشد که پیشگوئی در بارۀ آنها کار غیب گویانی است که من در جرگه آنها نیستم. اما هم اکنون روشن است که زوال جمهوری اسلامی گریزناپذیر است و وجود منحوس آن مدت زیادی نمی تواند دوام بیاورد. در این نوشته (که در چند بخش منتشر خواهد شد) من سعی می کنم دلائل این ارزیابی ام را توضیح بدهم.
طبق آماری که ما در شورای هماهنگی به آن رسیدهایم، در فاصله ۱۴۰۱ تا پایان ۱۴۰۲، دست کم ۸۰ معلم از رتبهبندی محروم شدهاند. ۱۳ نفر از معلمان اخراج و یا بازخرید شدهاند. ۲۳ نفر منفصل از خدمت هستند. ۳۲ معلم دچار تقلیل گروه شدهاند. ۳۰ نفر بازنشستگی اجباری دریافت کردهاند. ۶۱ معلم دارای پرونده باز قضایی هستند. ۱۰ نفر با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدهاند و تعدادی از اعضای ارشد کانونهای صنفی همچون رسول بداقی، عزیر قاسمزاده و محمود ملاکی هنوز در زندانند. نکته مهم اینکه همه این افراد از فعالان صنفی و اعضای تشکلهای صنفی معلمان هستند و در نتیجه فعالیت صنفی خود با محکومیتهای قضایی و اداری مواجه شدهاند.
ما در برهههای مختلفی این برخوردها را با شدت و ضعفهایی تجربه کردیم و مجددا به میدان بازگشتهایم. ، جنبش صنفی معلمان اکنون باید در مرحله بازسازی خود قرار بگیرد تا بتواند با گذر از دوران سرکوب، تجدید قوای بدنه، قدرتیابی تشکلهای صنفی و ایجاد یک روایت بزرگ به دوران اوج خود بازگردد.