هنگامیکه دستمزدها در همدستی کارفرما و دولت چندبرابر زیرِ خط فقر تعریف و تعیین و بخشی از همین حد هم صرف باجخواهی روزانهی شرورِ مستِ تیغ برکفِ بازار میشود، این تعریف و تعیینِ سطح برخورداری از زندگی فقط برای کارگران نیست بلکه شامل همهی کسانی میشود که از قدرت اقتصادی و سیاسی سهمی ندارند؛ فقط نان و مسکن و گوشت و پوشاک و میوه نیست که هردم بیشتر و بیشتر از سفرهی مردم کاسته و به رویای ذهنشان بدل میشود بلکه فرهنگ آنها، از آموزش و کتاب و سینما و تئاتر و موسیقی و . . . نیز اسیر اثرات فقر میشود و آسیب میبیند. در این شرایط اعتلای فرهنگی که نه، ابتذال فرهنگی رخ مینماید.
اول ماه مه، روز همبستگی جهانی کارگران، روز نبرد کارگران علیه نظام بهره کشی انسان از انسان در حالی فرا میرسد که جهان کنونی در راستای منافع کارگران، مزد و حقوق بگیران و اکثریت عظیم مردم در کشورهای گوناگون وضعیت باثباتی ندارند. این اکثریت عظیم زیر چرخهای سنگین سرمایه، استثمار و چپاول میشوند.
چرا کارگران فولاد اهواز پس از حدود یک دهه مبارزهی جانانه برای رسیدن به مزد و وضعیتی بهتر و البته دادن هزینههایی در این روند، هنوز از داشتن یک تشکل مستقل و پایدار بیبهره هستند؟ این که پیمودن این راهِ دشوار و برپایی تشکل پایدار در محیط کار فولاد چه اندازه ممکن و قابل تحقق بوده یا نبوده مسألهای قابل بررسی و تأمل است. اما تأیید درستیِ وضعیت امروزین سازمانیافتگی – یا سازمان نایافتگیِ- کارگران فولاد و تئوریزه کردن «بینیازی به تشکل مستقل و پایدار» بهعنوان یک شیوهی خوب و مناسب برای اینجا و همهجا، مسألهی مهم و از دید نگارنده نادرستی است که باید بر آن تأمل کرد.
از این رو پیکاربرای تمامی این خواست ها و مطالبات بی وقفه گسترش می یابد و از جمله پیکار برای تحقق تامین اجتماعی همگانی و فراگیر .از سوی دیگرتشدید مبارزه در فراهم آوردن همگرائی های هرچه وسیع تر و گسترده تر میان بخش های مختلف طبقه کارگر و پایان دادن به پراکندگی موجوددر میان جنبش کارگری نقش تعیین کننده ائی را رقم می زند .
آذر ۱۴۰۲