سرنوشت هفتتپه چه میشود؟
تحولات نیشکر هفتتپه در گفتوگو با یک کارگر
یک کارگر نیشکر هفتتپه در گفتوگو با زمانه دلایل دور تازه اعتراضات و خواستههای کارگران و وضعیت شرکت پس از خلع ید را توضیح میدهد و میگوید: کارگران ناامید نمیشوند و به مبارزاتشان ادامه میدهند.
آسیه احمدی
مقدمه:
در هفتتپه کارگران نیشکر دوباره اعتصاب کردهاند. اعتراضات آنها در پنج سال گذشته ثمر بخش بوده؛ امید اسدبیگی و مهرداد رستمی که در سال ۱۳۹۴ شرکت را به ثمن بخس صاحب شده بودند، به دلیل اخلال در نظام ارزی کشور به بیست سال زندان محکوم شدهاند و بزرگترین مجتمع کشت و صنعت نیشکر خاورمیانه از آنها بازستانده شده است.
دولت که پیشتر گفته بود مالکیت این شرکت را به دو بانک ملی و صادرات سپرده است، در تازه ترین تصمیم در برابر خواسته کارگران یک گام دیگر به عقب رانده شده و پذیرفته است آنطور که کارگران میگویند نیشکر هفتتپه به طرح توسعه نیشکر واگذار شود. کارگران اما این روند را «غیرشفاف» میدانند و میگویند با واگذاری پیمانی و موقت شرکت به طرح توسعه صنایع نیشکر مخالفند. «زمانه» با یکی از کارگران نیشکر هفتتپه در باره وضعیت شرکت پس از خلع ید و خواستههای کارگران که دوباره خیابانهای شوش را تسخیر کرده اند، گفت و گو کرده است.
پرسش: توضیح دهید وضعیت مالکیت هفتتپه بالاخره به چه نحوی درآمده است؟
پاسخ: بعد از آن همه اعتراض و اعتصاب، کارگران توانستند فساد مالی مالکان سابق هفتتپه را رو کنند و به دادگاه بکشانندشان. کارگران موفق شدند علاوه بر اختلاس کارفرما، نحوهی واگذاری این شرکت به بخش خصوصی را هم به دادگاه بکشانند و با پیگیریها و استقامتی که کردند به مدد اعتصاباتشان، حکم خلع ید را گرفتند و شرکت به دولت برگشت و قرار شد که تعیین و تکلیف بشود. با این همه شرایطی که امروز هست عدم شفافیت است و این موضوع کارگران را اذیت میکند.
از طرفی دولت میگوید که هم از نظر مالی و هم از نظر مدیریتی توان اداره شرکتهای بزرگ را ندارد و در نتیجه باید به بخشهای خصوصی یا شبه دولتی یا شبه خصوصی یا خصولتی واگذار کند و از بار دولت بکاهد. اما چیزی که اتفاق افتاده این است که کارگران خودشان طرحی را وسط گذاشتند که عبارت است از «طرح توسعهی نیشکر» که اصلا تخصصشان نیشکر است. این طرح هفتتاست که اگر هفتتپه به آنها بپیوندد هشتتا میشوند. کاملا مکانیزه هستند و از نظر تولیدی و صنعتی حال خوبی دارند. دولت اما مخالفت میکرد و نمیخواست به اینجا واگذار کند. ما با واگذاری به هر شخص، نهاد یا ارگان دیگر مخالف بودیم چون هم سواد و تخصصش را نداشتند و از نظر کارگران هم بیصلاحیت بودند. در نهایت راضی شدند که به همین «طرح توسعه» بسپارند اما به صورت پیمانکاری. اینجاست که کارگران مشکل دارند.
پرسش: خواست کارگران برای تعیین مالکیت هفتتپه به چه نحوی بوده و اکنون بر چه خواستهای پایمی فشرند؟
پاسخ: ببینید اینها گفتهاند که این واگذاری به طرح توسعه به صورت یکساله و پیمانکاری باشد اما ما دیگر به اصطلاح مار گزیدهایم و اعتمادی به این بازیها نداریم. حتما بعد از یک سال «ایدرو» نمیخواهد از خودش سلب مالکیت کند و لابد [می خواهند شرکت را] بگیرند بدهند به یک بخش خصوصی دیگر. بنابراین کارگران الآن پافشاریشان بر این است که چرا پیمانی؟
«کارگران میخواهند آینده شرکت کاملا روشن باشد و نکته مهم این است که کارگران اجازه ندادند در این دورهی گذار هفتتپه دچار فروپاشی بشود. شما ببینید که در این یکی-دو ماهی که شرکت از دست بخش خصوصی درآمد، اصلا مدیریتی وجود نداشت و این خود کارگران بودند که شرکت را سرپا نگه داشتند.»
ما میخواهیم آینده شرکت کاملا مشخص باشد و کلا برود زیر این طرح نه به صورت پیمانی بماند دست ایدرو. آنها میگویند که باید مسائل مالی حلوفصل بشود تا مالکیت را انتقال دهند. مسأله این است که نمیگویند کدام مسائل مالی. این بخش داستان شفاف نیست. پس کارگران دو خواسته مشخص دارند: اول) شفافیت مسائل مالی، دوم) مالکیت به صورت کامل از ایدرو سلب بشود و به طرحهای توسعه نیشکر داده بشود.
پرسش: اعتصابات جاری هفتتپه چه هدفی را دنبال میکنند؟
پاسخ: ببینید مطالبات ما همیشه مشخص بوده است. در هر دور اعتصابی که شروع میشود این امر با محوریت مطالباتی است. این دوره محوریت با بحث تعیین و تکلیف شرکت و بحث حقوقهای معوقه و دیگر مطالبات صنفی پرداخت نشده مطرح بوده است. همچنین بازگشت به کار همکاران اخراجی، تمدید قرارداد با نیروهای فصلی و تبرئهی خانم فرزانه زیلابی و در آخر محاکمهی اختلاسگران هم از جملهی مطالبات این دوره است.
پرسش: از روزی که لغو خصوصیسازی در هفتتپه صورت گرفت، عدهای نقد کردند که این نمیتواند یک پیروزی باشد، شما اکنون و در دشواریهای جاری تحلیلتان از وضعیت هفتتپه چیست؟
پاسخ: از خود آن کسانی که میگفتند و میگویند که این امر نمیتواند یک پیروزی باشد باید بپرسید. پنج سال یک بخش خصوصی با انواع حمایت از ارکانهای نظامی و امنیتی و قضایی و دولتی روی کار آمد که هر کار دلش میخواست میکرد: از حقوق و مزایای کارگران زد و هر موقع دلش میخواست [حقوق] نمیداد، فساد کرد و با اسم هفتتپه میلیاردها دلار اختلاس کرد و برنامههای شومی برای هفتتپه داشت.
میدانید که این شرکت را مفت به او داده بودند و گفته بودند تا هشت سال حق تغییر کاربری ندارد؛ در نتیجه برنامه داشت بعد از هشت سال کارهای دیگری بکند. چشماندازش به روزی بود که شوش منطقهی آزاد بشود و هر کار دلش بخواهد بکند. ما چنین غدهی سرطانیای را انداختیم بیرون، چطور این نمیتواند پیروزی نباشد؟ وقتی آن همه رنج و سختی که بخش خصوصی به ما تحمیل کرد را میبینیم این برای ما یک پیروزی است. آنها که میگویند این پیروزی نیست از آیندهی نیامده میترسند. آینده را کسی نمیتواند پیشبینی کند. مسأله این است که با چیزی که همین الآن پیش روی ما هست باید مبارزه کنیم.
آنها هم که میگفتند دولتی شدن باز همان آش و همان کاسه است ببینند که ما مبارزاتمان متوقف نشد و محکم ایستادیم که شرکت به دست بخش غیرتخصصی داده نشود. خب این باعث میشود که شرکت روی یک ریل درستی بیفتد و حداقل برای حقوق دادن و تولید از یک حداقل استانداردهایی برخوردار شود. واقعا متوجه نمیشوم که این چطور نمیتواند یک پیروزی باشد؟ به هر حال ما در کشوری زندگی میکنیم که زندگی و اقتصاد مردم روی هواست و برای بهدست آوردن هر مطالبهای آدم خوشحال میشود.
اینها فکر میکنند که ما چون جشن گرفتیم یعنی دیگر هفتتپه را سوئیس کردیم! خیر اینطور نیست، ما هم جزئی از این کشوریم و در همین وضعیتِ روی هوا زندگی میکنیم. ما صرفا بلند شدیم خودمان را متشکل کردیم، سازماندهی میکنیم و علیه رنجی که به ما تحمیل میکنند اعتراض میکنیم. بنابراین هر موفقیتی که در این مسیر بهدست بیاوریم، کوچک باشد یا بزرگ برای خودمان جشن میگیریم.
الآن ما در یک گذار هستیم از مدیریتی به مدیریتی دیگر، خب این طبیعتا چالشهایی را با خودش به همراه دارد. نکتهی مهم این است که کارگران اجازه ندادند در این دورهی گذار هفتتپه دچار فروپاشی بشود. شما ببینید که در این یکی-دو ماهی که شرکت از دست بخش خصوصی درآمد، اصلا مدیریتی وجود نداشت و این خود کارگران بودند که شرکت را سرپا نگه داشتند. این وضعیت باعث شد در کشت نیشکر تأخیر بیفتد اما هنوز هم دیر نشده است و کارگران با حداقل داشتههایشان تلاش خودشان را کردند. حالا با آمدن هیأت مدیرهی جدید و خرید قطعات و ماشینآلات بیشتر و بهتر میشود که جبران مافات اتفاق بیفتد، ولی خب روشن است که ترمیم این خسارتهایی که بخش خصوصی زده است، زمان میبرد.
پرسش: به جز مواجهه با حکومت و دولت و کارفرما، کدام دشواریها پیشروی شما را سخت میکند؟
پاسخ: والا من هر طور محاسبه میکنم، هر دشواریای که هست به همین حکومت و دولت و کارفرما برمیگردد. یعنی مثلا همین مسألهی تشکل مستقل که ما هنوز نتوانستیم شکلش بدهیم، مهمترین مانع آن اینها هستند. یا الآن کارخانه نیاز با اُوِرلهال دارد و نیاز به کشت است، وضعیت ماشینآلات فرسوده است و باید نوسازی میشدند که نشد، خب مقصر اینها دولت و کارفرما است. ما هر مشکلی داریم جدا از آنها [دولت و کارفرما] نیست. وگرنه ما کارگران که همه دوست داریم زندگیهای بهتری داشته باشیم و خودمان میدانیم چه میخواهیم و کارمان را بلدیم.
کار جمعیمان هم که روزبهروز بهتر میشود و داریم به یک بلوغی میرسیم و در زیست عملی و جمعیمان در حال رشد هستیم. در نتیجه من هر مشکلی که پیش پای ماست را از ناحیهی همان «بهجزها» که گفتید، میبینم.
پرسش: چشمانداز پیش روی هفتتپه را چگونه میبینید؟
پاسخ: ما امیدواریم. امید داریم و اصلا کارگران هفتتپه با امید زنده هستند. اگر امید نبود که هرگز این همه اعتصاب و دور هم جمع شدن و تشکلیابی درکار نبود. ما موفق شدیم بخش خصوصی فاسدِ ویرانگر را بیرون کنیم و همین باعث شده که روز به روز به تواناییهایمان ایمان بیاوریم. امیدواریم به هر صورت شرکت زیر نظر این طرح توسعه برود و با نظارت شورایی کارگران همراه باشد.
ببینید ما از اولش هم اعلام کردیم که مدیریت به هر بخشی که بخواهد واگذار شود، باید کلیهی امور زیر نظر کارگران و با دخالتگری کامل آنها همراه باشد چون همانطور که گفتم ما اعتمادی به هیچ مدیریتی غیر از خودمان نداریم.
الآن در ارتباط با آینده اگر شما از من بپرسید که معتقدم با آمدن طرح توسعه همه چیز گل و بلبل میشود، میگویم خیر، اما چون ما الآن در سطحی توانمند شدیم که کارهای بزرگی کردیم، در ادامه هم میتوانیم کارهای جمعی دیگری هم انجام بدهیم و با اتکا به این امر جمعی شرکت را به صورت انسانی سرپا نگه داریم، هم برای خودمان و هم برای نسلهای آینده.
پرسش: محکومیت مالکان سابق به بیست سال حبس را چگونه میبینید؟
پاسخ: به نظر من این بیتردید دستاورد مبارزات کارگران است و نه اینکه آن را بخشی از مثلا عدالتجویی قوهی قضائیه ببینیم. ما از پنج سال قبل میگفتیم این آقا دزد است و فاسد، اما به جایش با کارگران برخورد میکردند. انقدر ما پافشاری کردیم که سرانجام آنها را به دادگاه کشاندند. شما یک مقایسه بکنید که در این قوهی قضائيهی بهاصطلاح سردار مبارزه با فساد پروندهی اسدبیگی و محاکمهاش چند سال طول کشید، اینکه در طول این مدت چقدر راحت آزاد بود و مصاحبه میکرد و ... اما پروندهی کارگران چطور؟ بابت هر اعتراض برای ما پروندهسازی کردند و حتی به وکیل ما به خاطر دفاع از ما حکم دادند. خیلی سریع حکم دادند و اجرا کردند، تو گویی که هیچ پروندهای جز این پرونده در قوهی قضائیه نبوده است.
شما مطمئن باشید اگر فشار کارگران نبود این فرد را محاکمه نمیکردند و مشمول مرور زمان میشد. قیاس برخوردهای قهری اینها با کارگران و با یک سرمایهدار فاسد همه چیز را نشان میدهد. مردم میتوانند خودشان قضاوت کنند که در چه کشوری زندگی میکنند که همهی پشتیبانیها از آن کارفرمایان است و هر وقت کارگران اعتراض میکنند پاسخشان سرکوب و زندان است. من امیدوارم در آینده هم متکی بر همین اتحادی که کارگران دارند به دیگر حقوقشان هم برسند.
...............................
یرگرفته از:«سایت زمانه»