در سيل مرداد امسال بلوچستان دستكم ۱۴ جوان سوختبر بلوچ جان خود را از دست دادند!
تركتحصيل يكي از عمدهترين عوامل روي آوردن بسياري از جوانان بلوچ به شغل سوختبري است. معمولا جواناني كه در تهيه مخارج زندگيشان با بنبست مواجه ميشوند، تركتحصيل نموده و به شغلهاي پرخطر و پرريسك روي ميآورند. در مناطق سرباز و راسك؛ منطقهاي كه حادثه تلخ «سيل پيركور» آنجا به وقوع پيوست، بالغ بر ۴۰درصد معلمان، «سربازمعلم» و از نيروهاي «خريدخدمات» هستند.
روزنامه اعتماد
چهگونه اسناد از طبقهبندی خارج شدهی بریتانیا جنبهی کمتر شناختهشدهای از کودتای مشترک سیا و ام آی سیکس را روشن میکند. – مقامات بریتانیایی قصد دارند در ایران به «کودتایی ضد کمونیستی» دست بزنند تا «دیکتاتوری» را بر سر کار آورند که منافع نفتی بریتانیا را پیش ببرد. – دولتهای بریتانیا و ایالات متحده از نیروهای اسلامگرا حمایت کردند تا آشوب بهپا کنند و حتی در نظر داشتند پس از کودتا به آیتالله کاشانی در مقام رهبری وابسته اختیارات لازم را بدهند.
نقد اقتصاد سیاسی
در مجموع تمام احتمالات بدی که مصدق میتوانست تصور کند، رخ داد و کودتا را نه شاه و دربار و ارتش که دولت محافظهکار چرچیل و آیزنهاور طراحی کردند و هرگونه عاملیتی بخشیدن به شاه و عوامل داخلی کودتا که اصلاحطلبان حکومتی یا سلطنتطلبان انجام میدهند، از اساس غلط است و تجربهی محافظهکاران آمریکا برای کودتا در سایر کشورها و بالاخص آمریکای جنوبی خود مؤید این قضیه است. اما ما باید یادمان باشد که مصدق در زمانی بحث از ملیسازی نفت کرد چنین پرسشی در کشورهای مستعمره و نیمهمستعمره بهندرت طرح میشد
نقد اقتصاد سیاسی
مصیبت نابرابری / احمد سیف
آنچه من «مصیبت» نابرابری میخوانم در این جمله بهخوبی بازتاب یافته است «در این کشور شما میتوانید دموکراسی داشته باشید یا نظامی داشته باشید که ثروت در دست شمار محدودی متمرکز شده باشد ولی این دو را باهم نمیتوانید داشته باشید». به سخن دیگر، من گسترش نابرابری را در جایگاه مقابل دموکراسی و آزادی فردی در جوامع امروزین میدانم و معتقدم که مبارزه با گسترش نابرابریها گذشته از بهبود پیآمدهای اقتصادی، برای گسترش آزادی و دموکراسی و دموکراسیخواهی هم اساسی و ضروری است.
امید هم هست؛ ـ امید که تغییر از داخل کشور و توسط مردم سازمانیافته انجام گیرد. شاهد آن هستیم که مبارزه با رژیم تبدیل به یک مبارزه چند لایه و درهم تنیده شده است: مبارزه ای اکو فمینیستی، ضد نئولیبرالیسم و دموکراسی خواهانه. ـ امید به تلاش برای ساختن یک جامعه مدنی که در آن افراد، گروه ها، اتحادیه های کارگری، احزاب سیاسی و نهادهای مستقل اجتماعی برای منافع مشترک با هم به اقدام مشترک دست بزنند. ـ امید که بتوانیم یک جمهوری ایرانی سکولار، مستقل، دموکراتیک و برخوردار از عدالت اجتماعی و حقوق برابر ملیت های ساکن ایران را تجربه کنیم. برای تحقق بخشیدن به این امیدها تمام توانمان را برای تعمیق و تقویت انقلاب به کار گیریم. برقراری فضای دیالوگ و گفتگو، همگرایی و اگر لازم شد همگامی و همکاری بین فعالان گرایشات و جریانات فکری ضروری است. جریاناتی که به مؤلفه های حداقلی چون جمهوری، سکولاریسم، مدرنیته، دموکراسی و تامین اجتماعی فراگیر برای حفظ کرامت انسانی باور داشته باشند.
اخبار روز
الگوی اقتصادی که در وجه عمده برای منافع یکدرصدیها، بهوسیلهی یکدرصدیها تدوین و بهوسیلهی آنها اجرا میشود، باید بهجد کنارگذاشته شود. اگر هم تجربهای لازم بود که به گمان من تجربهی چهار دههی گذشته کافی و روشنگرانه است. البته که نمیدانم آینده چه میشود ولی تردید ندارم که این الگوی کنونی، بههیچوجه قابل توجیه و تداوم نیست. دیر نیست که چنان آتشی در این اقتصادهای بهشدت معیوب و بد ادارهشده شعلهور شود که نهتنها قابلکنترل نخواهد بود بلکه خشک و تر را نیز با هم خواهد سوزاند.
نقد اقتصاد سیاسی
کتاب «خیز خام» نوشته اخیر محمد مالجو که با اتکا بر اسناد عمدتا منتشرنشده، روایتی از تاریخ زندگی مستمندان در عصر پهلوی طی فاصله زمانی اردیبهشت ۱۳۰۹ تا یکم شهریور ۱۳۲۰ به دست میدهد، با رویکرد «تاریخ از پایین» نوشته شده است. البته تاریخنگاریِ مردم در مقطعی خاص از تاریخ معاصر ما، با پژوهشهای مالجو در حوزه اقتصاد سیاسی بیارتباط نیست؛ چراکه او باور دارد تاریخ مردمان، تاریخ اقتصاد سیاسی هم هست، چون رویکردهای اقتصاد سیاسی، شکل زیست و زندگی و بودونبود سرزمینها و مردمانشان را نشان میدهند. او در این کتاب، به تعبیری سراغ گمشدگان تاریخ میرود و بُرشی از زندگی گدایان، ولگردان، عجوزه و ارامل، بینوایان، بیخانمانان، درراهماندگان، بیکاران فقیر، یتیمان بیکس، مجانین بیسرپناه، کوچندگان تهیدست، سالمندان بیچیز و ازکارافتادگان بیبضاعت را روایت میکند.
تحولات سرمایهداری جهانی؛ رقابت، جنگ، پیامد!
مصاحبهی «نگاه» پیرامون جنگ روسیه در اوکراین با
محمد رضا شالگونی
به نظر من در افق های مشهود کنونی ، تحولات سرمایه داری جهانی به طرف یک نظم بنی المللی سه قطبی پیش می رود : امریکا ، چین و اتحادیه اورپا. اما حقیقت این که است که ادامه سرمایه داری ، صرف نظر از این که چند قطبی باشد ، با نابرابری ها ، غارتگری ها و ریخت وپاش های بی پایان اش ، جهان ما و کل تبار انسانی را با سرعتی شتاب گیر به سمت پرتگاه نابودی می کشاند. مسأله انسان امروزی این است که آیا می تواند خود را به موقع از سرازیری این پرتگاه هولناک عقب بکشد. روزی روزا لوگزامبورگ با شعار «سوسیالیسم یا بربریت»در باره خطری که تمدن انسانی را تهدید می کند ، هشدار می داد ؛ اما اکنون به نظر می رسد موجودیت خودِ تبار انسانی و حتی ادامه حیات در سیاره ما در خطر است و ما بر سر دو راهی «سوسیالیسم یا نابودی» ایستاده ایم.
این نوشته تلاشی است برای طرح و بررسی روشی که مارکس در تحلیل انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه در دو اثر مشهور خود مبارزهی طبقاتی در فرانسه و هجدهم برومر لوئی بناپارت بهکار برده است، روشی که در مورد بسیاری از انقلابها میتوان از آن بهره گرفت.
نقد
ضرورت همآهنگی و همراهی در این مصاف نفسگیر
جهان به راست چرخیده است و چپ نیز در یکی دیگر از بحرانهایش بهسر میبرد. و این برای هر انسان پیشرو هم پرسشهای متعددی را مطرح میکند و هم کوششهایی برای ارائهی پاسخ مناسب به آنها.
همهی ما در جستوجو بودهایم. زنجیرهای از مسائل و معضلات در ارتباط با چپ جهانی وجود دارد که گریبان ما را نیز میگیرد؛ در عین حال و علاوه بر آنها مشکلاتی هم هست که ویژهی خود ماست.
نقد اقتصاد سیاسی