طالبان بسیار سریع تر از آنچه پیش بینی می شد شهرهای بزرگ را تسخیر می کنند. انگار نه انگار در افغانستان، حکومتی وجود دارد و ارتش و دستگاه بوروکراتیک ـ امنیتی چند صد هزار نفره ای که در بیست سال گذشته توسط مستشاران آمریکا و غرب آموزش دیده اند و پروار شده اند. ارتشی ها جان خود را برداشته اند و از هر سوراخی که شده می گریزند؛ مقامات، کلید شهرها (در واقع جان و مال اهالی) را در توافقی پنهان یا آشکار تقدیم طالبان می کنند. «رهبران» و سیاستمداران کشور که زمانی پشت تریبون ها و روی مونیتور رسانه ها ژست می گرفتند و شعار می دادند، ریز شده اند. این ها موش های حقیری بودند که وظیفه و رسالتی جز فساد و دزدی و کارگزاری سرمایه داری جهانی نداشتند. در این میان، یک چیز روشن است. دم و دستگاه هایی که به زور بمباران و حمایت دیپلماتیک و کمک مالی و رسانه ای دولت های سرمایه داری امپریالیستی شکل بگیرد و محصول به هم چسباندن جنگ سالاران سابق و باندهای مرتجع طایفه ای رقیب از راه تطمیع و تهدید باشد، به شدت پوشالی و مستعد فروپاشی است. گواه تازه این حرف، سرنوشت حکومت بی ریشه، ضدمردمی و فاسدی است که بیست سال پیش تحت عنوان «دولت قانونی و مشروع و منتخب» در افغانستان به کار گمارده شد.



یکی از عرصه‌هایی که امر بازسازی سیمای یک چپ جدید در آن بسیار کند پیش می‌رود و غیاب آن خود ِ بازسازی را مختل می‌کند، بازتعریف حزب، تبیین فلسفه‌ی وجودی آن و فراتر از همه بنای عملی یک حزب چابک، منعطف، چندآوایی در عرصه‌ی نظری و هم‌هنگام دارای برنامه‌ی سیاسی، اراده‌ی معطوف به عمل و مداخله در سپهر سیاست است. کوشش نیروهای چپ در چند دهه‌ی اخیر غالباً گرد نجات نظریه‌ی لنینیستی تحزب می‌چرخید و روایتی از آن به‌دست داده می‌شد که از آموزه‌های جزمی استالینی پیراسته شده باشد. این امر اگرچه در جای خود امر نیکویی به‌شمار می‌رود، اما از منظر روح زمانه با مسأله‌ی تحزب پنجه در پنجه نمی‌افکند. مؤلفان متن حاضر می‌کوشند در پاسخ به این ضرورت به مارکس برگردند، از آن توشه بردارند، به تجربه‌ی حزب لنینی مراجعه کنند و آن را در جایگاه واقعی خود بنشانند و در پرتو جنبش‌های دوران معاصر به بازتعریف مسأله‌ی حزب بپردازند. صرف‌نظر از پاسخی که این متن ارائه می‌دهد، مؤلفان از یک سو از «اصحاب کهف» یعنی مدافعان برخورد جزمی که به نقل گفتاوردهای نظریه‌پردازان چپ اکتفا و عقل خود را تعطیل کرده‌اند و به جای کاربست اصول تحلیل لنینیستی، بر گرته‌برداری از الگوی بلشویکی بسنده می‌کنند، و از دیگر سو، با مخالفان تحزب، یا به سخن دیگر مدافعان «سیاست منهای حزب» یک‌سر جدا می‌سازد. همین رویکرد، تلاش مؤلفان را بسیار خواندنی کرده است.

نقد اقتصاد سیاسی

کارگاه دیالیکتیک
مشت آهنین با پاهای چوبین در حاشیه‌ی برآمدن قاضی‌القضات و اعتصابات سراسری کارگران نفت و گاز نویسنده: امین حصوری در چنین مسیری بود که ابراهیم رئیسی، که نامش پیش از هرچیز با کشتار زندانیان سیاسی پیوند دارد، به‌عنوان مشت آهنینِ حاکمیت (توامان در هر دو ساحتِ نمادین و واقعی) برای رویارویی با وضعیت بحران‌زایِ حاضر از صندوق‌های رای بیرون آمد.

نویسنده: امین حصوری

توسط نقد اقتصاد سیاسی
در حاشیه‌ی انتخابات ۱۴۰۰ ساختارها و سازوبرگ‌های کنترل‌‌کننده‌ی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران امروز توان حیاتِ درازمدت ندارد و در برهه‌ای به سر می‌بریم که طیف متنوعی از اتفاقات محتمل است: از گونه‌هایی از فروپاشی اقتصادی – اجتماعی و حرکت به سمت «دولت فرومانده» تا شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و تلاش برای فرارفتن از وضع موجود. به‌راستی در این میانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری چه معنایی خواهد داشت و چه چشم‌اندازهایی در برابر داریم؟

پرویز صداقت

درباره نمایشگاه نقاشی‌های ثمیلا امیرابراهیمی:
شهر صلب / یوسف اباذری (0) درباره نمایشگاه نقاشی‌های ثمیلا امیرابراهیمی: نقاشی‌های ثمیلا امیرابراهیمی روایت به پیروزی رسیدن سرمایه‌داری مالی و شکست مدعیان هنری و غیرهنری امکان گذار مؤدبانه از آن است، جهانی که اسطوره و تاریخ‌اش چنان درهم تنیده‌اند و سرنوشت آدمیان را رقم زده‌‌اند که وجود یا عدم وجودِ تعلیق به مسئله‌ای حیاتی بدل شده است.



یک قرن مداخله‌ی خارجی در ایران / یاسمین میظر درس‌های یک قرن: این مقاله بازخوانی مختصر مقاطع مشخصی است که قدرت‌های استعمارگر و امپریالیستی، طی یک سده‌ی گذشته، چه در دوره‌ی حکومت پهلوی و چه در طی ۴۲ سال حکومت جمهوری اسلامی، در امور ایران مداخله کرده‌اند.

یاسمین میظر
نقد اقتصاد سیاسی

گفتگو با مصطفی برغوثی
اسرائیل می‌‌خواهد در محله شیخ جراح [در بیت المقدس شرقی‌] دست به پاکسازی قومی بزند. باید توضیح دهم که چندین خانواده، بالغ بر ۵۰۰ نفر مردمان فلسطینی، بیش از نیم قرن است که ساکن این محله هستند. این خانواده‌ها، پس از آنکه اسرائیل در یک کارزار پاکسازی قومی در سال ۱۹۴۸ آنها را از خانه‌هایشان بیرون راند، به محله شیخ جراح کوچانده شدند. تا سال ۱۹۴۸ آنها در یافا، رمله، لاد، و بیت المقدس غربی زندگی‌ می‌‌کردند. اما اسرائیل آنها را مجبور به ترک این مناطق کرد، و حالا ارتش اسرائیل باز به خانه‌های آنها حمله برده تا یک بار دیگر آنها را پاکسازی قومی کند. چه کسی‌ قرار است جای آنها را بگیرد؟ مستعمره نشین‌های غیر قانونی که از حمایت دولت اسرائیل برخوردار هستند. این بدترین شکل آپارتاید است. این فقط یک اشغال نظامی نیست. این ترکیبی‌ از اشغال نظامی، مستعمره نشینی، و بدترین نوع آپارتاید است که بشریت تا کنون دیده است، به مراتب بدتر از آنچه زمانی‌ در آفریقای جنوبی حاکم بود. باید این شرایط متوقف شود. باید آن را متوقف کنیم.

مصاحبه کننده: امی گودمن – مترجم: سیاوش صفاری

حامد سعیدی فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد علوم سیاسی (گرایش اقتصاد سیاسی) از دانشگاه آمستردام، کنشگر سیاسی و پژوهشگردر حوزه‌ی اقتصاد سیاسی، روابط بین‌المللی و مطالعات خاورمیانه.

حامد سعیدی

موشه ماخوور ترجمه‌ی هومن کاسبی
رابطه‌ی صهیونیسم و یهودیت (دین یهود) متناقض و پیچیده است. صهیونیسم در ایام اولیه‌ی خود ظاهراً جنبش سیاسی سراپا سکولاری بود. ظاهراً. درواقعیت، اگرچه «اگوی» ego آن سکولار بود، «اید» id آن همواره مذهبی بوده است. در دوران اخیر، دومی از گوشه‌ی نهان خود به‌در آمده و تمام‌قد جولان می‌دهد. صورتی از صهیونیسم مذهبی در اسرائیل نفوذ یافته است که در مقام یک جنبش سیاسی دارای ایدئولوژی مذهبی، سرشت مشترکی با اونجلیسم مسیحی پیکارجو و جهادگرایی اسلامی دار

موشه ماخوور ترجمه‌ی هومن کاسبی

وقایع چند روز گذشته چه در اسرائیل و چه در نوار غزه بار دیگر قضیه فلسطین را در مرکز توجه همگان قرار داده است. متأسفانه چنین فجایعی برای خلق فلسطین و کسانی که مبارزات این خلق را دنبال می‌کنند امر جدیدی نیست. هفتاد و سه سال از اشغال فلسطین می‌گذرد و شاهدیم که این اشغال و کشتار از زمان به قدرت رسیدن نتانیاهو هر چه وحشیانه‌تر و با عملکردی فاشیستی به پیش برده می‌شود.
اندیشه و پیکار

اندیشه و پیکار