یادداشتی در نقد مقاله‌ی «رویکرد گرامشیایی به ضعف انقلابی در خیزش‌های بهار عربی» اشاره وضعیتی که این یادداشت درموردش می‌گوید نه درباره‌ی وضعیت اصلاحی و نه مرحله‌ی ساختن و پرداختن ایده‌ها و آرمان‌های سیاسی، بلکه در خصوص وضعیت‌ پیشافروپاشی و تغییر رژیم سیاسی است. مقاله‌ی انگیزه‌ی نگارش این یادداشت،[۱] با ادعای رویکردی گرامشیایی قصد دارد با نگاهی به دیدگاه‌های آصف بیات از علل عدم شکل‌گیری بلوکی تاریخی (جبهه‌ی واحدی از معترضین علیه وضع موجود یا علیه استبداد حاکم بر بخشی از خاورمیانه به‌ویژه شمال افریقا) بگوید. مقاله پس از بیان موضوعات و معضلاتی بیان می‌کند که «اجتناب از سازمان‌یابی» خطرناک و ضعف «بلوک انقلابی (تاریخی)» به دلیل تفرقه و عدم پیوند ارگانیک میان معترضانِ به وضع موجود اتفاق افتاده است؛ پس چه خوب و تاثیرگذار می‌شود که چنین بلوک و جبهه‌ای شکل بگیرد.

نقد اقتصاد سیاسی

بر اساس گزارش خبری شمارۀ ۱۲ «خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران»، وب‌سایت تحت مدیریت جامعۀ بهائی، از فروردین ۱۴۰۳، ماموران وزارت اطلاعات دسترسی به قسمت پایینی آرامستان بهائیان تهران که در مجاورت گور دسته‌جمعی خاوران قرار دارد را با محدودیت مواجه کرده‌اند. طبق این گزارش، ماموران از مراجعه‌کنندگان خواسته‌اند جهت دریافت مجوز ورود به این مکان، کارت ملی خود را تحویل دهند. تحویل ندادن کارت ملی موجب عدم امکان دسترسی به این بخش از آرامستان و زیارت قبور درگذشتگان می‌شود.

رادیو زمانه

درآستانه اول ماه مه، ما که خود را عضوی از طبقهی کارگر جهانی میدانیم و بخشی از فعالیت خود را به تقویت مبارزهی طبقه کارگر در ایران اختصاص دادهایم، دورهم گرد آمدهایم و در کشورهای کانادا، استرالیا، سوئد، انگلستان، آمریکا، اطریش، سوئیس، فرانسه، دانمارک، ایتالیا، هلند و آلمان صف واحدی را تشکیل دادهایم تا صدای اعتراض کارگران ایران در جهان را رساتر کرده و با جلب همبستگی طبقاتی بینالمللی در اول ماه مه، اتحاد و سازمانیابی طبقاتی کارگران در ایران را تقویت کنیم!


متن حاضر حاصل دیدار و گفت‌وگوی هایده مغیثی با مصطفی عبدالمجید حمدان، دبیرکل پیشین حزب کمونیست فلسطین، در سال ۱۳۸۵ در محل زندگی وی در روستایی نزدیکی رام‌الله است. با گذشت حدود دو دهه از این گفت‌وگو هشدارهای عبدالمجید حمدان نادیده گرفته شد.


اسناد هر تشکل فرهنگی، مدنی و سیاسی برای فعالیت خود یک برنامه، مرامنامه یا منشور دارد که پرچم خواسته‌ها و هدف‌ها و چراغ راهنمای فعالیت و موضع‌گیری آن است. کانون نویسندگان ایران نیز در «منشور» خود هدف‌ها و خواسته‌های خود را معین و تعریف کرده است. این منشور از آغاز فعالیت کانون وجود داشته اما در طول زمان تکوین یافته و تکمیل شده است. در اینجا سه سند منشور را که مربوط به سه دوره‌ی فعالیت کانون از سال ۱۳۴۷ تا کنون است ملاحظه می‌کنید:


حقوق روزانه کارگران به ۳ دلار رسید جمهوری اسلامی یک میلیون هکتار از جنگلهای کشور را نابود کرده است صندوق بین‌المللی پول: رشد اقتصادی ایران روند نزولی خواهد داشت رتبه‌بندی محیط کسب و کار، رتبه ایران در آزادی اقتصادی ۱۶۹ در جهان ایـران قعر جدول جذابیت سلامت فقیرتر شد / سهم سلامت در ۱۴۰۲ حدود ۴۰درصد کاهش داشت ایران در رتبه دوم بالاترین نرخ فرونشست دنیا فلاحت پیشه: روزانه حداقل هزار میلیارد تومان به چین تخفیف داده می‌شود


امروز، در نتیجه‌ی سال‌ها تلاش و مداومت کسانی که جان‌ و عمر خویش را در این راه نهاده‌اند، مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی اندیشه ‌و بیان دیگر به خواستی عمومی بدل شده ‌است؛ آن‌چنان که دو سال پیش و در بحبوحه‌ی جنبش زن‌ زندگی ‌آزادی نیز ضرورتش بارها از زبان‌‌ و صداهایی بعید به گوش همگان رسید. در پنجاه‌و ششمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران ضمن شادباش به یاران و اهل قلم، یاد جان‌باختگان راه آزادی ـ احمد میرعلایی، غفارحسینی، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و بکتاش آبتین ـ و یاران درگذشته‌ را که با نور زندگی‌شان چندی از این مسافت طولانی و نفس‌گیر را روشن کرده‌اند گرامی می‌داریم.

کانون نویسندگان ایران

صادق هدایت، داستان‌نویس، پژوهنده و مترجم نام‌آور و از پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران، خالق آثار ماندگاری چون «سه قطره خون»، «نیرنگستان»، «سگ ولگرد»، «ولنگاری»، «علویه‌خانم» و «بوف کور»، ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در چهل‌وهشت‌سالگی در پاریس به زندگی خود پایان داد و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.

کانون نویسندگان ایران

فهرست دوم و نهایی با پشتیبانی بیش از ۱۰۰۰ کنشگر و فعال سیاسی و اجتماعی ما شما را به هم‌دلی و همرزمی در این راه طولانی فرا می‌خوانیم. بر این پایه، همه‌ی مدافعان آزادی، برابری و دموکراسی را به امضای این فراخوان و پیگیری دادخواهی علیه سردمداران شکنجه و سرکوب رژیم شاه ــ ازجمله ثابتی و احمد فراستی ــ دعوت می‌کنیم. بیایید تا بر تلاش خود برای مخالفت و مبارزه با استبداد، شکنجه، زندان و اعدام، و تقویت صف آزاداندیشان و مخالفان پیگیرِ سرکوب‌گری در جامعه‌ی ایران بیفزاییم.


«صهیونیسم زمینه‌ی تاریخی واقعی رشد خود، هزینه‌ی سیاسی‌اش برای ساکنان محلی فلسطین و تبعیضات ظالمانه‌ی ستیزه‌جویانه‌اش میان یهودیان و غیریهودیان را پنهان کرده یا باعث ناپدیدی‌شان شده است … [امروزه] تنها موضوعی که اسرائیل را به‌مثابه‌ی یک جامعه به هیجان می‌آورد، موضوع فلسطینی‌ها است: نفی فلسطینی‌ها، ثابت‌ترین رشته‌ای است که در سرتاسر [بافه‌ی] صهیونیسم تنیده شده است.»[۱]