حال و هوا و سر و صدای «انقلاب» گویی در فضای کشور جاری است. نه تنها در خانه ها و مجامع خصوصی، بلکه در خیابانها، در شعارهای سیاسی، در هنر و موسیقی اعتراضی، و در مباحث سیاسی نیز شنیده و حس میشود. در واقع، این خیزش تا کنون مجموعهی قابل توجهی از ادبیات، شعر و مباحث تحلیلی در باره معنای این خیزش، سازمان و استراتژی، مسئله خشونت و راه پیش رو تولید کرده است. در مقابل، پاسخِ حاکمیت مخلوطی از انکار، تمسخر، خشم، تسکین گزینشی و خشونت گسترده بوده است.
درباره نقش روشنفکران در تحولات تاریخی و اجتماعی-گفتگوی پیام حیدرقزوینی بااکبر معصومبیگی
امکان بازیابی مرجعیت روشنفکری و نیروهای مترقی چپ قطعا وجود دارد اما باید تفاوتهایی را که مربوط به امروز است در نظر بگیریم و توجه کنیم که وضعیت امروز با دهه بیست یا دهه چهل تفاوتهای بسیاری دارد. چند اتفاق در طول دهههای اخیر افتاده است. ظهور یک ساختار سلطهگر جهانی مثل نئولیبرالیسم در عرصه فرهنگی بزرگترین ضربهها را وارد کرده است.
"ر" گفتی حتما زندگی من رو روایت کن و من تمام این روزها تو رو برای خودم روایت کرده ام و فکر کردهام. مگه زندگی تو برای کدوم حقوقبشری جذابه، چه فاندی از پرداختن به روایت تو برای کدوم برند مبارزاتی درمیاد، قصهی تو چه گردش خبر و محتوایی تولید میکنه؟ فقط میدونم وسط این فاجعه، این احساس بیچیزی، وسط یأسی که هرازگاه بهم حمله می کنه و میگه چی قراره تغییر کنه، تو ذهنم دست تو رو می گیرم و به تو متعهد میمونم، همونطور که تو صبورانه همدل «زن،زندگی،آزادی» موندی…"ر" عزیزم
لیلا حسین زاده
اپوزسیون کارآمد و غیروابستهی داخلی با همهی هزینههای متحمل شده، به دلیل عدم ایجاد رسانهای پرمخاطب از ارتباط تنگاتنگ با توده محروم است و فریاد رسایاش به شکلی تاثیرگذار شنیده نمیشود. جریانات فعال و تشکلهای داخلی در صورت بازداشت سران و سخنگویانشان، به دلیل نداشتن حلقههای ارتباطی قوی و سازمانمند در اطراف خود و تاکیداً نبود رسانهای پرمخاطب راههای حداقلی ارتباط با توده را از دست میدهند. تودهای که تا پای جان و تا پای دار پیش آمد، به دلیل نبود سازماندهی و فقدان صدای رسای اپوزسیون دردآشنای داخلی جان داد و به دار آویخته شد.
گلرخ ایرایی
رکسی پوشیده نیست که جنبش دادخواهی یکی ازجنبش های اصیل، مهم و دیرپا در ایران بوده و پیوند وثیقی با سایرجنبشها و خیزش های سالهای اخیر بهویژه جنبش زن زندگی آزادی داشته و شایسته نیست که پیشینه و هویت تاریخی و پر افتخار آن چه به تصریح و چه بهتلویح با نگاه بهبالا و معطوف به قدرت و شخصیت ها، وجه المصالحه بده و بستانهای سیاسی روز قرارگیرد. از سوی دیگر شاهدیم افرادی چون حامداسماعیلیون و عبداله مهتدی و شیرین عبادی و... توسط سلطنت طلبان به مثابه اسب تروا برای کسب مشروعیت و نفوذ در جریانها و طیف های دیگر موردبهره برداری قرارگرفتهاند.
در طول تاریخ، نظامهای سیاسی، طیف بسیار وسیعی را تشکیل دادهاند و طرفداران هریک از آنها بر مزایای نظام مطلوب خود و مضار دیگر نظامها تأکید داشته و دارند. هدف اصلی مقالهی حاضر صرفاً تبیین و توضیح انواع نظامهای سیاسی مبتنی بر دموکراسی، و طرح کلیاتی از یک نظام مطلوب در لحظهی حاضر در دوران سرمایهداری برای بحث و گفتوگوهای بیشتر در این زمینه است.[۱] بنابراین نظامهای اقتدارگرا، نظامهای سیاسی پساسرمایهداری، و نیز بحثهای نظری و تئوریهای مربوط به قدرت و سلطهی سیاسی مورد بررسی قرار نمیگیرد.
نقد اقتصاد سیاسی
تدارکِ تدوین و تصویب قانون جدیدی که سرنوشت مردم یک کشور را رقم میزند و بر آن است که جایگزین قانون نامطلوب یا نامتناسب قبلی شود، با تناقضها و پیچیدگیهای بسیاری همراه است. این قانون برای آن که مشروعیت داشته باشد باید به شکل دموکراتیک با مشارکت مردم تدوین شود، اما تدارک این مشارکت در شرایطی که برقراری دموکراسی هنوز به انجام نرسیده، خود به قانونمندیهای مقدماتی و مقرراتی نیاز دارد که بتواند امکان حضور دموکراتیک مردم را فراهم آورد.
نقد اقتصاد سیاسی
آنچه مایه تاسف است، عدم توجه سازمان ها و احزاب چپ و همچنین تشکل های مترقی، دمکراتیک و فمنیستی نسبت به روند مصادره انقلاب مردم ایران است. قاعدتآ این جریانات می توانستند با بایکوت چنین تظاهرات و گردهم آئی هایی، مانع از آن شوند که برخی از افراد و نیروها، بدون توجه به نقش و جایگاه چنین گردهم آئی های هدایت شدۀ قدرت های خارجی، به سیاهی لشکر نیروهای رژیم چنجی و دشمنان انقلاب مردم ایران تبدیل شوند. اگر در برلین، امکان شکل دهی به بلوک مستقل در کنار دیگر نیروها، به دلیل خصلت همگانی و فراگیر و هدف مشخص آن تظاهرات در انعکاس صدای انقلاب ژینا، وجود داشت، در گردهم آئی های هدایت شده و سازماندهی شده برای مصادره انقلاب، چنین امکانی وجود نخواهد داشت. به دیگر سخن، همواره همه راه ها به رُم ختم نمی شوند.