در یک مقایسه عمومی می توان گفت که در غرب بر اثر مبارزات تاریخی مردم ، یک سلسله ارزش ها و نهاد های دموکراتیک بوجود آمده است که در کشورهائی نظیر روسیه و یا چین هرگز نبوده است و به گفته انگلس ، مرتجع ترین حکومت ها در غرب در مقایسه با معیار های آسیائي ، مترقی بحساب می آیند .جنگ سرد به پایان رسیده است ولی ملاحظات ایدئولوژیک در رقابت های هژمونیک در صحنه بین المللی احتمالا پوشش نوع دیگری خواهد داشت . اگر در گذشته ، یارگیری های بین المللی تحت رقابت بین سوسیالیسم و دفاع از ارزش های لیبرالی بود ، اکنون لیبرالیسم در حال تدافعی در برابر رژیم های خودکامه قرار گرفته است که با دموکراسی لیبرالی در غرب در تعارض است.

هدایت سلطانزاده

در جامعه چیزی غیر از روابط انسانی وجود ندارد. همه چیز را انسان‌ها در سلسله‌ای از روابط اجتماعی می‌سازند و بعد همین روابط فارغ از اراده‌ی آن‌ها، بت‌واره و به عنوان ذات‌هایی مستقل و ازخودبیگانه درک می‌شوند. بنابراین بازار، دولت و فرهنگ، به ترتیب ساختارهایِ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک نیستند؛ بلکه فرم‌های عینیِ روابط اجتماعی هستند.

پروبلماتیک

اساس مسئله ملی در ایران، اعمال تبعیضات بر ملت‌های زیر ستم و صرفا ممنوعیت های زبانی نیست، مسئله، سیاسی است. این ملت ها باید حق به دست گرفتن سرنوشت خود، حق خودمختاری و خودمدیریتی داشته باشند، و اگر چنین حقی از آنان سلب شد، یا به هر دلیل موجه یا ناموجه از دید ملت فارس حاکم و غالب، صلاح خود دانستند، جدا شوند. نمونه ی جمهوری چندملیتی عراق مقابل چشم شما است

اخبار روز

تهاجم نظامی روسیه به اوکراین یکی از مهم‌ترین رخدادهای قرن جدید است که آثار طولانی‌مدتی بر آینده‌ی روسیه، اروپا و احتمالاً کل جهان خواهد گذاشت. برای آگاهی خوانندگان «نقد اقتصاد سیاسی» ترجمه‌ی دو یادداشت جدید درباره‌ی بحران اوکراین در ادامه منتشر می‌شود. یادداشت نخست نوشته‌ی پاتریک کوبرن روزنامه‌نگار پژوهشی سرشناس چپ‌گرا در نشریه‌ی «کانترپانچ» است.

نقد اقتصاد سیاسی

پس از تحولات مهم اخیر در بحران اوکراین، با به رسمیت شناختن جمهوری‌های جداشده در شرق اوکراین توسط ولادیمیر پوتین و در پی آن اعزام نیروهای نظامی روسیه، بیانیه‌ی زیر در مخالفت با این کشمکش بیناامپریالیستی از سوی شماری از فعالان گرایش مارکسیستی در روسیه، اوکراین و دونباس صادر شده است که برای اطلاع خوانندگان نقد اقتصاد سیاسی ترجمه‌ی فارسی متن کامل آن در ادامه ارائه می‌شود.

نقد اقتصاد سیاسی

افتادن رهبری انقلاب به دست خمینی به این دلیل اجتناب ناپذیر شد که در آن شرائط عینی تاریخی ی میراث رژیم منحوس کودتای ۲۸ مرداد و بخصوص در آن زمان کوتاه، هیچ نیروی سیاسی دیگری با هر میزان از تلاش و اراده نمی توانست به نیروئی هماورد با روحانیت تبدیل شود. رهبری خمینی میوه زهرآگین درخت استبداد اسلام پناه خرافه گستر ضد کمونیستی شاه بود.

شهاب برهان

لئو تولستوی در اشاره به وضع فلاکت‌بار مردم روسیه زمان خود نوشته بود: آه ای مام میهن، تو چه ثروتمند و چه فقیری. اکنون ایران به قرینه‌ای از نگاه تلخ تولستوی به جامعه روسیه آن‌روز با ابعادی غم‌انگیزتر تبدیل شده است. کشوری با منابع و ثروت‌های عظیم و غرق در فقری جانکاه، با حاکمیتی بی‌چشم‌انداز بقا که لاشخوار‌وار برجان بی‌رمق مردم چنگ می‌اندازد و جامعه‌ای گرفتار در غرقابی بی‌خاکریز امید، ولی نگران از واهمه بدیلی بر این حکومت فاجعه!

هدایت سلطانزاده

اهمیت و موضوعیت کنونی گرامشی نتیجه ماهیت عمیقاً عام اندیشه‌ی اوست. این همگانیت دو جنبه دارد: اولاً، ارزشی است که اندیشه‌ی گرامشی برای یک دوره‌ی تاریخی کامل در بردارد. ثانیاً، در نتیجه، این واقعیت وجود دارد که ایده‌های گرامشی امروزه نه تنها در ایتالیا و در سراسر اروپا، بلکه در سراسر جهان مورد بحث و استفاده قرار می‌گیرد.
نوشته‌ی: کارلوس نلسون کوتینو ترجمه‌ی: حسن مرتضوی


شاهد امیرهوشنگ اطیابی
من ماندم که چگونه می توان درد را نوشت، داغ را تفسیر نمود. بیداد زمان را به زبان قلم ترسیم نمود و همه این نمایه های فراموش نشدنی را واگویه نمود تا دیگران دریابند تو چه می گویی ؟ تلاش دارم که با واگویای روشن ترین بیان شاهد امروزرفیق امیرهوشنگ اطیابی برآیم تا جزء مستندات دادگاه باقی بماند

امیر جواهری لنگرودی

ادر سال‌های گذشته یکی از جنبش‌های اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که به‌ویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروه‌های مختلفی به اعتراض برخاسته‌اند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حق‌التدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیش‌دبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواسته‌های خود را دارند اما در کلیت جنبش می‌توان دید که خواسته‌های صنفی معلمان به‌تدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصی‌سازی آموزش را نیز هدف قرار داده است. این جنبش چه ویژگی‌هایی دارد؟ اکنون چه خواسته‌هایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالش‌ها و موانعی روبرو بوده و ‌چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانسته‌اند دربرگیرنده ذینفعان گوناگون آن باشند؟ و به‌طور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل می‌دهند چه جایگاهی در سازمان‌دهی و تصمیم‌گیری دارند؟ این سؤال‌ها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.

بیدار زنی