تلفیق برتری اخلاقی با برتری عددی، نه تنها، امکان فلج کردن ماشین سرکوب را فراهم می آورد، بلکه الگوهای حاکمیت بعد از سرنگونی را نیز از هم اکنون به نمایش می گذارد. این نیروی توده ای، مدرن و با برنامه هایی در راستای منافع همه ملت، که اکثریت مردم را به عنوان پشتیبان خود، همراه دارد، نیازی به انتقام ، به بر پا کردن چوبه های دار، به دادگاه های صحرائی نخواهد داشت. توجه داشته باشیم که اولین محاکمه بدون دادگاه، بدون وکیل و بدون حق دفاع، خشت انقلاب را از همان ابتدا کج خواهد گذاشت. این انقلاب، باید در اولین تصمیم خود، مجازات اعدام را براندازد و بر این غیرانسانی ترین مجازات، خط بطلان بکشد

ارژنگ بامشاد

به نظر من ما الان در وضعیتی هستیم که جامعه خواهان یک گذار سیستمی است. سیستمی که متاسفانه در طول این چهل سال، هر چه جلو آمده بیشتر، هیچ قشر و گروهی را باقی نگذاشته که طعم تبعیض و سرکوب را نچشیده باشد. در سیستم های دیکتاتوری متعارف، یک گروه خاصی مثل روشنفکران، مبارزان سیاسی و … دستگیر می شوند، زندان می شوند و شکنجه می شوند، اما با توده مردم کاری ندارند. مهسا امینی، فعال سیاسی که نبود، مبارز انقلابی هم نبود، یک دختر معمولی مثل همه دختران ایران بود که به تهران آمده بود تا تفریح کند. او را گرفتند و بردند و بعد جنازه اش را تحویل خانواده اش داده اند. کدام گروه اقلیت در ایران در طول این چند دهه طعم این تبعیض را نچشیده است؟ بهایی ها، دراویش، مسیحیان نوکیش، پیروان ادیان و مذاهب گوناگون تحت عناوین گوناگون، روشنفکران، روزنامه نگاران، دانشجویان، زنان، معلمان، کارگران، دهقانان و کشاورزان و … چند سال پیش به دوستانم می گفتم، وقتی ترکیب زندانیان ایران را در این سالها می بینم، به من می گوید که آینده جامعه و تقابلش با سیستم چطور است.

منبع -اخبار روز

تجربه‌ی سیاسی ما و جوانان امروز، هر دو، به خیابان گره خورده؛ جوانان ایرانِ امروز خواست سیاسی خود را به خیابان آوردند و آن را حول شعار «زن، زندگی، آزادی» و مفهوم براندازی تعیّن بخشیدند. این نسل پاک‌باز پرچم آزادی‌خواهی را به دست گرفته و هویت سیاسی منحصر به فرد خود را تعیّن بخشیده است و زین پس سرنوشت ایران را رقم خواهد زد.آنچه از گروه‌ها و جریان‌های اپوزیسیون امید می‌رود آن است که بتوانند حول ایده‌های حیاتی همچون دموکراسی، سکولاریسم، عدالت اجتماعی، آزادی، زبان مادری، یکپارچگی سرزمینی و حقوقی همچون حق تشکل‌یابی مؤتلف شوند تا روند براندازی تباهیِ موجود تا رسیدن به منزلگاه بعدی که تاسیس؛ است تسهیل شود.
.


آگهی تعویض لوازم شخصی با غذا در سایت دیوار این روزها به چشم می‌خورد. آگهی‌هایی که حالا با تورم افسارگسیخته غذا در ایران و سقوط سرانه مصرف بسیاری از اقلام غذایی، حاکی از تشدید فقر غذایی خانواده‌های ایرانی است.
۷۶ درصد فقرا تحت پوشش نهادهای حمایتی نیستند

روزنامه شرق

در مسیر این تحول هرگاه تشکل‌های محلی و سراسری بتوانند حول مکانیسمی واحد کریستالیزه شوند، ظرفیت آن‌را می‌‌یابند که به‌صورت ساختارِ هدایتی مستقل، دموکراتیک و معطوف به پایین عمل کنند. ساختاری که کارگران در کنار معلمان و زنان، و بازنشستگان و نیز دانشجویان، نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران بتوانند در رهبری جنبش انقلابی نقشی مشترک بیابند. آنچه در برابر چنین نیازی چشم‌اندازی روشن قرار می‌‌دهد وجود شمار زیادی از رهبران و پیشروان عملی است که در طول چند سال گذشته ساخته شده‌اند. افرادی که به‌عنوان زیرساخت و پایه‌ی منابع بوده‌‌اند در تداوم خیزش‌های سیاسی و انقلابی سال‌های گذشته و امروز بخش مهمی از منابع رهبری و بسیج جاری محسوب می‌شوند.


تاریخ معاصر ایران ، خشونت های متعددی رااز طرف قدرت های سیاسی حاکم تجربه کرده است ولی تاریخ حکومت اسلامی در این مورد می توان گفت بی مثال است. از پاره ای لحاظ ، خشونت حکومت اسلامی خشن تر از نازی ها برای شرایط زندگی ایران بوده است . کمتر گوشه ای از حیات اجتماعی است که از خشونت حکومت اسلامی مصون مانده باشد. در هر کوچه و خیابانی و در هر حوزه ی از زندگی ، خشونت اسلامی سایه گسترده است ، حتی خانه ، یعنی آخرین تنفس گاه امن انسانی در این حکومت نیست.باید از خود سوال کنیم چرا؟

هدایت سلطانزاده

از علل شکل‌گیری اعتصاب‌های دانشجویی، مختصات آنها و وضعیت کنونی این اعتصابات، از نقش بیانیه‌ها در زنده نگاه داشتن جو اعتراضات دانشجویی، از نقش موثر مبارزه برای مختلط شدن سلف‌ها در پیش‌روی مبارزات، از کارکرد و ظرفیت شوراهای صنفی در این مقطع از مبارزه و سرانجام از مسیرها و امکان‌هایی که گشوده شده است.


جنبش رهایی‌بخش مردم ایران و در پی آن تحول تاریخی و سیاسی این سرزمین وارد مرحلۀ جدیدی شده است. مردم ایران نشان داده‌اند که نه فقط در خاورمیانه و کشورهای مسلمان‌نشین، بلکه شاید حتی در کل جهان سوم پیشتر و بیشتر از سایر مردمان در جهت رهایی از سلطه پا به عرصۀ تاریخ و سیاست نهاده‌اند و از این لحاظ شاید بتوان ایران را فرانسۀ خاورمیانه نامید.


نکته مهم دیگر این است که مولوی دارای انسجام نظری و مواضع محکم ومطالعه شده ای نیست. مثلا با آنکه او جرات کرد به طرخ بعضی از مسائل مثلا دعای خداوندا ما را از شر “حکومت ظالم “نجات بده و یا برقراری “رفراندوم” و یا مسئولیت رهبری در کشتار ها بپردازد ولی با سرعت آنها را به کنار گذاشت. “گلایه” از مسؤلین بالا مطرح است و هنوز او از مهسا امینی نام نمی برد و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را با محتوای زنانه اش نمی پذیرد و اصرار دارد که در صورت حل نارضایتی حجاب اجباری مورد پذیرش همه زنان قرار می گیرد چون منشائی الهی دارد و امری شرعی است. او منبع قوانین حکومتی را کماکان خارج از دین و شریعت و تفاسیر علمای مورد نظر دینی نمی بیند.


انقلاب نوینِ ایران فرصتِ والایی به چپِ انترناسیونالیست داده است. زنان، دانشجویان و کارگرانی که در سرتاسر ایران قیام کرده‌اند سرسختانه بر آرمان‌شان ایستاده اند: آن‌ها نه هرگز تسلیمِ رژیم فاشیستی می‌شوند که خودش را در پسِ امپریالیسم‌ستیزیِ تقلبی پنهان کرده، و نه هرگز کشورشان را تسلیمِ سلطه‌جوییِ ایالات متحده خواهند کرد و نه اقتصادشان را تسلیمِ سرمایه‌داری مالی. چپِ غربی باید از ایرانیان بیاموزد